دکتر محمد مهدی کریمی مدرس دانشگاه،اقتصاد دان ،کارآفرین ،فعال اقتصادی ،اجتماعی،فرهنگی که علاوه بر مدیریت آب و فاضلاب روستایی شهرستان شاهرود و فرمانداری شهرستان میامی سابقه مدیریت در شرکت پارت ایمن سود و نشریه کرامت انسانی را در کارنامه خود دارد در یادداشتی که بیانگر دیدگاهای ایشان است از زاویه ای جدید به انتخابات ،احزاب،رقابت،توسعه پرداخته و برنامه محوری را به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر تبیین نموده اند


🔴نداشتن برنامه، فصل مشترک اصلاح طلبان و اصولگرایان

 از : محمد مهدی کریمی
🗓 پانزده آذر ۹۹

    🔴اگر به روند انتخابات دوره های اخیر اعم از مجلس و رئیس جمهوری نگاه کنیم ، متوجه می شویم نه تنها اصولگرایان که اصلاح طلبان هم برنامه نداشته و ندارند. و معمولان با چهره های سرشناس، از مردم رای گرفته اند و نه با ارایه برنامه ای مدون . حتی نشست اخیر شورای اصلاح طلبان نشان داد هنور هم قصد دارند به بجای ارائه برنامه با چهره های شاخص وارد انتخابات ریاست جمهوری شوند. در ذیل بطور خلاصه و در حد بضاعت به این موضوع می پردازم:

  🔵جنگ و مشکلات آن فرصت برنامه ریری ( مخصوصا اقتصادی) را از دولتمردان آن دوره گرفته بود. از طرفی وزنه انقلابی گری دولتمردان و کارشناسان به وزنه برنامه گری آن می چربید. البته در همان دوران نیز گروه هایی از دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه شریف با نگاه برنامه محور در روستاها حضور یافته و طرح هایی در جهت توسعه روستاها مانند تجمیع روستا های همجوار به منطور تسریع در خدمات رسانی ارایه کردند. البته عمر آن کوتاه بود و خیلی زود فروکش کرد.

🔴با پایان یافتن جنگ تحمیلی، ترکیبی از نیروی های روحانیتی و روحانیونی (تقریبا همین اصولگراها و اصلاح طلبان امروزی) با حمایت از نامزدی  هاشمی و با شعار ترمیم خرابی های جنگ و تقریبا بدون رقیب وارد عرصه انتخابات شدند. در ان دوره بحث برنامه و برنامه ریزی توسط برخی افراد و گروه های تکنوکرات مطرح شد. اما به جهت اینکه تجربه ای از تدوین برنامه در بعد از انقلاب وجود نداشت، مضافا اینکه نیروهای انقلابی تقریبا به برنامه های اجراشده در کشور غربی اعتقادی نداشتند و نیز برنامه های رژیم گذشته را نا مطلوب و طاغوتی می دانستند، کارزار انتخاباتی هاشمی با همه حامیانش برنامه ای مدون و مشخص برای توسعه کشور ارایه نکرده اند. نه تنها هاشمی، بلکه تمام کاندیداها اینگونه بوده اند. البته دولت هاشمی که بعدها به دولت سازندگی موسوم شد، سنگ بنای تدوین برنامه  توسعه کشور را پایه گذاری کردند. اما از آنجا که قبل از انتخابات با شعار  بدون برنامه وارد صحنه شده بودند، در حین اجرای شعارها روند اجرای توسعه تعدیل گردبده و آن طور که باید موفق نبود. و در نتیجه نداشتن برتامه حداقل آسیب آن این بود که ارزش پول ملی در حدود سه برابر کاهش یافت.

    🔵بعد از ریاست جمهوری هاشمی که هنوز خطوط و جبهه گیری های سیاسی کمرنگ تر از حالا بود ، تعدادی از تشکل ها ، مجامع و انجمن ها در کنار هم قرار گرفته و قصد ورود به صحنه انتخابات کردند. به دنبال گفتگو با تعدادی از افراد سرشناس در نهایت و نزدیکی های انتخابات، و تاحدودی از سر اجبار به محمد خاتمی رسیدند. حتی خوشبینانه ترین این افراد و تشکل ها هم امید به پیروزی کاندیدای خود  نداشتند. به همین جهت در فکر تهیه برنامه نبودند. البته آن هنگام مردم و حتی فعالین اقتصادی،سیاسی نیز طلب برنامه نکردند. در واقع مردم به شعار رای دادند، و نه به برنامه. هر چند در دوره دوم دولت خاتمی نیز برنامه ای ارایه نشد ، اما در مجموع با عقلانیت و بکارگیری ترکیبی از مدیریت علمی تا اندازه ای یکسری از سازمان ها را ساماندهی کردند. اما در پایان دولت به دلیل  نداشتن برنامه ای در جهت تقویت پول ملی در برابر سایر قبل از پایان یافتن دولت، ارزش پول ملی بیش از دو برابر  کاهش یافت.

   🔴پس از دولت خاتمی که به دولت اصلاحات موسوم شد. خط کشی های سیاسی مشخص تر و از قبل نمایان تر گردید. اصلاح طلبان با پشتیبانی مدیریت هشت ساله دولت، بدون معرفی برنامه ای مشخص و کاندیداهای متعدد و با اتکا به چهره های شناخته شده  وارد عرصه انتخابات شدند.
در مقابل اصولگرایان نیز به طریق مشابه با تعدد کاندیدا و بدون برنامه و حتی بدون اولویت بندی کاندیداها و با پشتیبانی نیروهای نظامی و هیات های مذهبی پا به عرصه انتخابات گذاشتند. اصولگرایان نیز تقریبا شانسی برای پیروزی نداشتند و به همین دلیل تهیه برنامه در دوران رقابت انتخاباتی را جدی نگرفتند. و حتی پس از اینکه به مرحله دوم هم وارد شدند برنامه ای برای ارایه نداشتند. و عملا شب خوابیدند و صبح صاحب دولت شدند. و در دوره صدارت نیز نه تنها برنامه نداشتند بلکه سازمان برنامه و سایر سازمانهای نیم بند دارای برنامه را نیز منحل کردند. در واقع اعتقادی به وجود برنامه نداشتند. و همین بی برنامه بودن، و نداشتن معبار و شاخصی برای سنجش موجب شد که تقریبا شیرازه ساختار اقتصادی کشور دچار بحران گردیده و ارزش پول ملی بین سه تا چهار برابر کاهش یافت. ضمن اینکه سیاست خارجی و ارتباطات بین المللی به پایین ترین سطح خود رسید‌.

┏━━━━━
@mohammad_mahdi_karimi
 ┗━━━━━━━━━━━

🔵با پایان یافتن دولت بهار، اصلاح طلبان و اصولگرایان ضمن اینکه در تصدی صدارت، یک ، یک شده بودند  در نداشتن برنامه هم یک ، یک شده بودند. این بار نوبت اصولگرایان بود که به پشتیبانی دولت قبلی با تعدد کاندیدا به عرصه انتخابات ورود نمایند. و اصلاح طلبان که طعم شکست داشتن تعدد کاندیدا را چشیده بودند، این بار با اکراه به همراه اعتدالگرایان به یک کاندیدا رضایت دادند. اما در این دوره نیز خبری از برنامه ای مشخص نبود و تنها به شاخص بودن چهره کاندیدا و چند شعار پر طمطراق و عامه پسند به عرصه انتخابات وارد شدند. هر چند در چهار سال اول نه به دلیل داشتن برنامه ، فقط به دلیل اینکه ترمز و افسارگسیختگی دولت گذشته را کشیدند و هر تصمیمی با احتیاط اتخاد گردید، تا اندازه ای اوضاع بد مملکت مهار شد. اما به دلیل بی برنامه بودن و کمی هم غرور بابت پشتیبانی و رای بالای مردم در دوره دوم ، به گونه ای عمل کردند که تقریبا بالاترین تورم و پایین ترین رشد اقتصادی و بیشترین کاهش ارزش پولی ملی، یعنی کاهش بیش از پنج برابر را رقم زدند. البته نباید از بی سابقه ترین و زیانبارتربن تحربم های دهه های اخیر که به دلیل بد عهدی ها و در واقع نامردی دولتمردان غربی در عرصه بین الملل اعمال شد به سادگی گذشت.

🔴اکنون بیش از هفت سال است که از دولت اصلاح-اعتدال می گذرد و کمتر از شش ماه تا انتخابات ریاست جمهوری فرصت است. باز روز از نو و روزی از نو، هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان به دنبال چهره ها مطرح هستند تا اینکه به معرفی برنامه اقدام نمایند. و با گذشتن چهل سال از عمر نظام و برگزاری دوازده دوره انتخابات ریاست جمهوری، گروه ها و احزاب سیاسی، برنامه ای برای ارایه ندارند.

   🔵حال می توان اینگونه نتیجه گرفت که هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان یا توان تهیه برنامه را ندارند، یا به برنامه باور ندارند. و یا اینکه هم توان دارند و هم باور دارند اما ضرورتی برای ارایه برنامه نمی بینند. و شاید هم تمام موارد بالا را داشته باشند اما توان مدیریت کشور را ندارند .هر چند ارایه برنامه خیلی هم سخت نیست. کافی است بگویند اولویت ما جهت مهار بحران های موجود کدام است. و می خواهیم از نقطه A به نقطه B برسیم . با زمان و هزینه معین. و در نهایت مردم مطالعه و سپس در زمان تصدی دولت، مردم بدانند چه مقداد هزینه را مطالبه کنند . ودر صورت عقب ماندن از زمان برنامه، دولت را ماخذه کنند. اما وقتی برنامه ای نباشد مردم و کارشناسان چه چیزی را مطالعه،چه چیزی را مطالبه و چه کسی را ماخده کنند؟

   🔴اما در این میان تعجب آور این است که وقتی نامزد انتخاباتی برنامه ای برای ارایه ندارد، شورای نگهبان صلاحیت چه چیزی را بررسی می کند؟
مطلوب این است، شورای نگهبان علاوه بر صلاحیت شخص کاندیدا، صلاحیت برنامه کاندیدا بررسی کرده و او را بدین منظور تحت فشار قرار دهد. تا گروه ها و احزاب، ضمن یافتن فرد مناسب، تدوین برنامه مناسب را مد نظر قرار دهند. و از آنجا که برنامه لزوما باید در یک سیستم، عملیاتی شود، در نهایت گروه ها و احزاب به جای اشخاص به سیستم تکیه خواهند کرد. و در نتیجه هم دولت ها شفاف تر عمل خواهند کرد و هم دولتمردان خود را موظف به پاسخگویی می دانند.

┏━━━━━
@mohammad_mahdi_karimi
 ┗━━━━━━━━━━━