جریان اصلاح طلبی از گذشته تا امروز بیش از آن که یک حزب باشد یک جبهه و یک جریان اجتماعی است . در روزهایی که خیلی از دوستان و همکاران و هم سنگران من به دنبال تغییر ماهیت گفتمانی هستند من شدیدا با آن مخالفم .

جریان اصلاح طلبی جریانی مربوط به امروز و دیروز نیست . اصلا نامش به کنار ساختار اصلاح طلبی همیشه در جوامع بشری وجود داشته . بشر متمایل به اصلاح امور و ایده آل کردن زندگی خویش است. نام اصلاح طلبی اولین بار در ایران توسط آیت الله حسن مدرس برای انتخابات دور سوم مجلس شورای ملی استفاده شد . جمعیتی از مذهبیون در حالی که کشور در اختیار متجددین بود مدرس با سر دادن شعار اصلاحات باعث ایجاد شور در آن انتخابات های نسبتا آزاد زمان احمدشاه قاجار شد . پس از مدرس شاید اسم اصلاح طلبی در مملکت با این نام و آن قواره از بین رفت اما مصلحین بسیاری بر این مملکت وارد شدند و دست به اصلاحات بزرگی زدند . شاید بزرگترین مصلح آن دوران مرحوم دکتر مصدق است . دکتر مصدق که به مسائل بین المللی واقف بود بزرگترین اصلاحات را در کشور به اجرا گذاشت . بیرون کردن انگلستان و ملی کردن نفت ایران . در آن سال ها با اینکه مصدق در قدرت مطلق بود اما به تمامی درخواست های اطرافیانش برای رهبری یک حزب درخواست منفی داد . مصدق در آن سال ها خود را جزئی از یک جبهه یا جریان میدانست . جریانی که به استقلال مملکت می اندیشید و همان اندیشه را اجرایی کرد . _جبهه ملی _ جبهه ملی در حالی متشکل از احزاب گوناگون بود که خود مصدق شاید به ایدئولوژی خیلی از آنها خوش بین نبود . در جبهه ملی امثل مظفر بقایی که به نوعی عقاید مائوئیستی داشت در کنار خلیل ملکی سوسیالیست و بازرگان و طالقانی کاملا مسلمان ! کار میکردند و همین فراگیری احزاب عضو جبهه ملی بزرگترین مسئله در علاقه مردم به این جبهه بود .

در سالهای زندان دکتر مصدق جبهه ملی دوم تشکیل شد و البته در غیاب مصدق امثال نصرت الله امینی و دکتر اللهیار صالح و … به انحلال احزاب و متشکل شدن در یک حزب واحد می اندیشیدند . در این بین پیامی از مصدق این ماجرا را کاملا از بیخ و بن برچید . مصدق در نامه این نوشت که احزاب متعدد تشکیل شود و هر حزب بیش از 200 عضو نداشته باشد و به محض 200 نفره شدن حزب جدیدی تشکیل شود تا اگر خدای نکرده دبیر یا شورای حزبی خطایی کردن نا امیدی کل جبهه را از بین نبرد . این پایه استدلال من برای نوشتن این مقاله است . تعدد احزاب و تعدد افکار .

جریان اصلاح طلب در جمهوری اسلامی برای اولین بار در انتخابات مجلس سوم شورای اسلامی به یک قدرت نسبی رسید اما این جریان در انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری یعنی انتخابات دوم خرداد توانست به اولین صندلی انتخابی کشور یعنی ریاست جمهوری رسید . در آن سالها در حالی که احزاب مختلف در به قدرت رسیدن خاتمی نقش داشتند . اما جریان تندروی اصلاح طلب . موسوم به دوم خردادی _که خود من به این جریان نزدیک ترم_در آن سال ها شروع کرد به تفتیش عقاید و پیاده کردن تک تک احزاب میانه رو از اصلاحات . یک مجلس یک صدا و یک دست به نام مجلس ششم را ساخت مجلسی که اگر چه خواب را از چشمان احمد جنتی ربود . اما بنیان های رد صلاحیت های فله ای جنتی نیز از بعد از آن گذاشته شد .

جریان اصلاح طلبی باید جریانی باشد متشکل از تمامی احزاب و تشکل هایی که چشم به اصلاح این مملکت دارند تمام کسانی که از متحجران نا امید و یا ادامه این عملکرد را نمی پسندند . پس تغییر گفتمان به سمت تک گفتمانی و تک صدایی ولو تک صدای عدالت طلبی و عدالت خواهی پزشکیان را شدیدا اشتباه میدانم .

مسعود پزشکیان البته که یکی از خوشنام ترین سیاست مداران ایران است . اما بدنامی گفتمان پزشکیان و شباهت سخنان پزشکیان با سخنان محمود احمدی نژاد مانند یک اسلحه سر پر است که به سمت سر خودمان نشانه رفته است . پزشکیان اگرچه صداقت خود را بارها ثابت کرده اما کارآمد بودن گفتمانش تا بحال در جایی اثبات نشده . غیر از این هم این تک صدایی و تک گفتمانی حتی اگر باعث به قدرت رسیدن دوباره جناخ ما شود از طرفی ممکن است روابط اصلاح طلبی را با حاکمیت دچار چالش های بیشتر کند و البته باعث دور شدن احزاب میانه رو مانند کارگزاران سازندگی از اصلاح طلبان و نزدیک شدن آن ها به اصولگرایان شود .

اگر این تک صدایی با این سر و صدا که این چند وقت در رسانه ها رخ داده هیچ آینده روشنی برای ما نمی سازد شاید مثل آن سیاست بازگشت به قدرت با اعتدال یک مرهم چند روزه یا چند ساله ای هم بر زخم های جریان و جبهه بگذارد اما …ضرباتی که میزند بسیار کاری تر و وحشیانه تر است .

  • نویسنده : معین وکیلی