طي ساليان متمادي اين سؤال به ذهن متبادر مي‌شود که حاصل کار و زندگي ميليون‌ها انسان در تهران چيست؟ به‌نظر مي‌رسد نه‌تنها چندان سودي براي ديگر مناطق کشور ندارد، بلکه بهترين و بيشترين مواد غذايي و ديگر مواد اوليه از اقصي نقاط کشور براي مصرف ميليون‌ها نفر مصرف‌کننده به تهران سرازير مي‌شود و به همين […]

طي ساليان متمادي اين سؤال به ذهن متبادر مي‌شود که حاصل کار و زندگي ميليون‌ها انسان در تهران چيست؟ به‌نظر مي‌رسد نه‌تنها چندان سودي براي ديگر مناطق کشور ندارد، بلکه بهترين و بيشترين مواد غذايي و ديگر مواد اوليه از اقصي نقاط کشور براي مصرف ميليون‌ها نفر مصرف‌کننده به تهران سرازير مي‌شود و به همين سبب بيشترين مشاغل خدماتي در تهران متمرکز شده است؛ همچنين تمرکز اين خيل عظيم جمعيت در تهران عده‌اي را به اين فکر انداخته که براي اسکان آنان واحدهاي مسکوني 25 تا چهل‌متري بسازند؛ چون اين روزها قيمت مسکن و اجاره‌بهاي آن بيش از صددرصد گران شده است و ديگر امکان زندگي براي قريب به يک‌چهارم جمعيت کشور در تهران بزرگ ميسر نيست. بديهي است به‌دليل تمرکز مراکز سياسي، اداري و تجاري در تهران، جمعيت عظيمي از ده‌ها هزار شهر و روستا بيش از پيش به تهران مهاجرت مي‌کنند؛ به‌طوري‌که طبق برخي از آمارها ميانگين سکونت در کشور 46 نفر در کيلومتر مربع است؛ ولي اين ميزان در تهران تقريباً به هزار نفر در هر کيلومتر مربع رسيده است! در همين رابطه افراد دلسوز انتقال پايتخت سياسي، اداري را به شهري چون سمنان پيشنهاد داده‌اند تا تهران را اندکي خلوت و آزاد کنند؛ کمااينکه در طي چندين سال حدود 77 کشور پايتخت خود را به شهرهاي ديگر منتقل کرده‌اند.

يکي از افرادي که به‌طور جدي پيگير سياست تمرکززدايي و انتقال پايتخت سياسي بوده و است، آقاي دکتر کواکبيان نمايندة دورة قبل مردم تهران است که البته در کنار اين پيشنهاد و پيگيري، طي همايشي در 26خرداد1398، پيشنهاد ديگري مبني بر انتقال آب درياي خزر به استان سمنان و مناطق کويري را مطرح کرده و خواستار مطالبه و پيگيري مسئولان براي اين مهم شد.

شوربختانه در کشور ما به پيشنهادهاي دلسوزانه و کارساز افراد صاحب‌نظر اهميتي داده نمي‌شود و هرکس سعي دارد در پست خود، روز را به شب رسانده و بدون توجه به آينده کارهاي سطحي انجام دهد. آيا به‌راستي آن افراد سطحي‌نگر که به‌جاي فکر اساسي پيشنهاد ساخت لانه‌هاي کوچک براي مردم مي‌دهند، خود مي‌توانند در يک خانة 25متري زندگي کنند يا اينکه در منازل هزارمتري نشسته و فقط براي مردم اين نسخه‌ها را تجويز مي‌‌کنند؟ آيا آنان نمي‌دانند اولين نياز هر خانواده مسکن مناسب است؟ آنان واقف نيستند شکل‌گيري يا فروپاشي يک خانوار و روابط فاميلي و صلة رحم و بسياري از پارامترهاي مسائل عاطفي بستگي به نوع اسکان داشته و محيط پرورش کودکان در سرنوشت و آيندة آنان تاثير بسزايي دارد؟ چرا برنامه‌ريزان ما درست برنامه‌ريزي نکرده‌اند که باعث شده هم‌اکنون برخي از روستاهاي ما بدون سکنه شود و در پي آن مجبور شوند ميليون‌ها انسان را در شهر بي در و پيکري چون تهران جاي دهند؟ در اينجا بايد گفت حال که ارزش هر متر مربع واحدهاي مسکوني به‌طور ميانگين به نوزده‌ميليون تومان رسيده است و اگر واحدهاي چهل يا پنجاه‌متري هم بسازيد، افراد فرودست توان خريد واحد مسکوني چندصدميليوني را ندارند. آيا عاقلانه‌ترين راه اين نيست که به‌جاي گسترش مهاجرت به تهران، امکانات تهران را به مناطق خلوت و خالي از سکنه ببريد؟ به‌راستي اگر با همين پيشنهاد انتقال آب درياي خزر به کوير و آبادکردن صدها هزار کيلومتر مربع زمين و انتقال مراکز سياسي و اداري به اين نقاط موافقت شود، مي‌توان تهران را از بعضي مشکلات و معضلات نجات داد.

در اينجا مخلصانه از همة قانون‌گذاران و مجريان تقاضا مي‌شود عمران و آباداني کشور را سرلوحة همه امور قرار دهيد. حال که همه‌جاي ايران سراي ماست، تهران را رها کنيد و مراکز دولتي و حکومتي را به استان‌هاي ديگر منتقل کنيد.

به‌جاي زندگي در مناطق شيک و لوکس تهران و در خانه‌هاي قصرگونة لواسان و جماران و فرمانيه، به زندگي در شهرستان رضايت دهيد، آنگاه خودبه‌خود تهران خلوت خواهد شد و مجبور نخواهيد شد براي حاشيه‌نشين‌ها و کارتن‌خواب‌ها و متأسفانه گورخواب‌ها خانه‌هاي 25متري بسازيد که همان‌طور که ذکر شد، باتوجه‌به قيمت مسکن توان خريد همان هم برايشان ميسر نخواهد بود.