به گزارش ایرانیان فردا، طبعا” معنا و مفهوم این شعار عدم ارتباط با شرق و غرب عالم نبود بلکه هدف این بود که کشور عزیزمان باید از یوغ دیگر کشورها چهغربی و چهشرقی خارج شودو در زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تمام ابعاد دیگر بصورت مستقل و با توجه به ظرفیتها و منافع ملی تصمیم بگیرد.
متأسفانه اخیراً دوگانه و دوقطبی غرب یا شرق در جامعه ما رواج یافته و حتی در بین بسیاری از تصمیمسازان، سیاستگذاران و مجریان این حوزه نیز رسوخ کردهاست. درصورتیکه بدیهی است وقتی موضوع استیلای هر کشور و هر فرهنگی بر میهن عزیزمان مطرح میشود، چه شرقی چه غربی آن مطرود و مذموم است و باید بهشدت با آن مقابله و مبارزه کرد کمااینکه در همه کشورهای توسعهیافته همین سیاست دنبال میشود و در بسیاری از آنها اجرایی و عملیاتی شدهاست.
ولی وقتی موضوع تعاملات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در میان است باید این تفاهم و همکاری هم با شرق باشد و هم باغرب و به عبارت سادهتر همه کشورهای جهان را دربرگیرد و به فرموده رهبر انقلاب شرق و غرب عالم را شامل شود و طبیعتاً طرح این موضوع که غرب بیشتر به ما خیانت کرده یا شرق و یا به کدام بیشتر میتوان اعتماد کرد مباحثی ناشیانه و ناآگاهانه است چرا که نظام بینالملل بر پایه قدرت و توانمندی استوار است و آن نیز بر دو اصل عقلانیت و حکمت تکیه دارد و دقیقاً هر گاه ما به این مؤلفهها بیشتر توجه کردهایم راه ما هموارتر بوده و آنگاه که از آنها دور شدهایم سایه شوم استیلای بیگانگان بر ما مستولی گردیده است.
بنابراین با عدم توجه به این موازین هم غرب وهم شرق به ما خیانت کردهاند و تا پای نابودی ما ایستادهاند و با رعایت این چارچوبها از ظرفیتهای هر دو طرف نسبتاً بهرهبردهایم. اما آنچه که باعث نگرانی است و در اغلب موارد خلاف اینموضوع را نشان میدهد این است که عملاً ما هیچ گاه نقد و انتقاد صریحی درباره کشورهای شاخص شرقی و مشخصاً روسیه و چین نداشتهایم و حتّی گاهی کارها و رفتارهای غلط آنها را توجیه کردهایم که این خود نقض آشکار استقلال و شعارمحوری انقلاب ماست.
جالبتر اینکه تئوریسینها و طلایهداران و این تفکّر اغلب خود و فرزندانشان تمایلی به تحصیل یا اقامت در این کشورها ندارند و بر عکس تحصیل و تجربهاندوزی خود و فرزندانشان و همینطور تمایل و نگاهشان بیشتر به سمت اردوگاه غرب است و درعینحال آن را بهشدت مورد نقد و انتقاد قرار میدهند و ظاهراً با آن مقابله میکنند و این خود تناقض عجیبی است که ریشه در این پرسش دارد که اگر از همینها بپرسید که در صورت باز بودن همه دروازهها و برچیدهشدن مرزهای جغرافیایی نخبگان، اندیشمندان و دانشمندان جهان به کدام سو خواهند رفت پاسخ خواهید شنید که به سوی کشورهای غربی!
در عمل هم همین اتفاق افتادهاست و اینموضوع دقیقاً همان نکته کلیدی است که عمدا” و یا سهواً به آن توجه نمیکنیم و از آن گریزانیم ولی باید کارشناسان و اندیشمندان ما درباره اینموضوع و چرایی آن به واکاوی و تجزیه و تحلیل گسترده بپردازند تا ما نیز با بهرهگیری از تجربیات دیگران راه و مسیر درستتر را انتخاب نماییم ولی تا آن زمان باید به دو نکته توجه داشته باشیم.
نخست اینکه ما باید درعینحالی که در رابطه با استقلال کشورمان بیشاز گذشته حساسیت داشتهباشیم و بر پایه شعار نه شرقی و نه غربی عمل نماییم ولی در هنگام تعاملات بینالمللی بویژه در حوزه اقتصادی و دانش باید هم شرقی و هم غربی باشیم و از همه دستاوردهای علمی و فناوری جهان استفاده نماییم.
و نکته دوم این است که مطرح شدن در دنیا و پیدا کردن جایگاه مناسب در روابط جهانی مستلزم تقویت اندیشهورزی و مردم مداری است که حاصل آن پویایی و رشد علمی، اقتصادی و فرهنگی است وگرنه تجربه نشان داده نه شرق و نه غرب با زور و توپ و تانک نمیتوانند برای مدت طولانی بر ملت خود یا برکشور دیگری سلطه یابند و بهسرعت جایگاه خود را از دست خواهند داد.
- نویسنده : اکبرهمتی
- منبع خبر : روزنامه بیان مردم
Thursday, 23 March , 2023