به گزارش پایگاه خبری ایرانیان فردا، روزنامه بیان مردم تاریخ شکلگیری احزاب سیاسی به ایتالیای عهد رنسانس برمیگردد. به دستههایی از مردم که دور افراد متشخص گرد میآمدند حزب میگفتند. حزب به شکل امروزی محصول قرون معاصر اروپا و آمریکا است. موریس دو ورژه در مقدمه کتاب احزاب سیاسی در سابقهای از احزاب نوشته که: «در سال ۱۸۵۰ یعنی ۱۷۰ سال پیش هیچ کشوری در عالم بهاستثنای آمریکا دارای حزب سیاسی بهمعنای نوین کلمه نبود» اولین گروه از جوانان در زمان عباسمیرزا برای تحصیل به غرب رفتند و با احزاب و مدنیت غربی آشنا شده و پساز بازگشت به ایران ودر دوران انقلاب مشروطه به بعد احزاب سیاسی در ایران متولد شدند. اگرچه در قانون اساسی دوره مشروطه و متمم آن نامی از احزاب برده نشده بود، ولی در اصل ۲۱ متمم قانون اساسی آن دوره به تشکیل اجتماعات اشاره داشت.
در اصل ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی برای اولینبار به احزاب و تشکلهای صنفی و اجتماعات اشارهشده است و اعلام مینماید که « راهپیماییها و تجمعات بدون حمل سلاح آزاد است به شرطی که مخل به مبانی اسلام نباشد»
در آمارها آمدهاست که در یکسال منتهی به آذر ۱۴۰۰ حدود ۲۳۰۰ تجمع صنفی ومدنی در ایران برپا شدهاست؟! جمهوری اسلامی از ابتدای تصویب قانون اساسی تاکنون چند مجوز راهپیمایی به استناد اصل ۲۷ به احزاب و تشکلهایی صنفی دادهاست؟ چرا هر تجمعی را تضعیف نظام و مخل به مبانی اسلام تحلیل و تفسیر میکنیم؟! چرا با انسداد قانون ، زمینه چنین تجمعاتی را فراهم نساخته و همه را با اتهام تبانی و تجمع به قصد براندازی متهم میکنیم؟ شکلگیری احزاب در ایران به ۱۱۰ سال پیش برمیگردد. اما هیچگاه احزاب سیاسی در ایران نتوانستند بر مبنای اساسنامه و مرامنامه خود برنامه روشن و مدون عملیاتی و اجرایی ارائه دهند. دلایل اینموضوع نیز باید در فردگرایی احزاب بهجای برنامه محور بودن دید و در نگاه دیگر هیچگاه حاکمان و زمامداران و سلاطین این دوران با تقسیم قدرت و مشارکت احزاب در سیاست، روی خوشی نشان نمیدادند. با مطالعه تاریخ مختصر احزاب سیاسی در ایران نوشته ملکالشعرای بهار که خود به دلیل وجود چنین شرایطی از حزب و فعالیت سیاسی کنارهگیری میکند به برخی واقعیتهای این دوران آشنا میشویم.
بانیان شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمام ماجرا» بهدنبال کمرنگ کردن نقش احزاب در ایران هستند، احزاب فعال، با پشتوانه مردمی، مشارکت حداکثری را رقم میزنند، از استصواب بیحد و حصر در جذب منابع انسانی جلوگیری کرده و حرکتهای شناسنامهدار مدنی را به وجود میآورند. شاید عدهای پایگاههای مساجد، مدارس و دانشگاهها شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و… را به نوعی احزاب نظام میدانند که باید در چهارچوبی معین مردم را به صحنه آورند و اگر احزاب و تشکلها برخلاف منویات آنان حرکتی داشته باشند، بازی کردن در زمین دشمن و تضعیف نظام است و به غربگرایی و اقدام علیه امنیت ملی متهم میشوند؛ برای جذب حداکثری و ایجاد نشاط سیاسی و اجتماعی نیازمند تجدیدنظر در این نگرشها و رویکردها هستیم.
اما در تاریخ معاصر ایران از ۱۱۰ سال پیش تاکنون دهها حزب سیاسی با اتهاماتی تعطیل شده اند و افتخار زمامداران و مردم این است که من حزبی نیستم و فراجناحی هستم؟ این سخن جای تأمل و تحلیل داشته و در واقعیت اجتماعی چنین نخواهد بود؛ چرا در کشورهای جهان سوم حرکتهای تودهوار به حرکتهای حزبی و برنامهای تبدیل نشده و هر اعتراضی را برنمیتابیم ؟! وقتی بهجای برنامه حزبی به افراد رای میدهیم، افراد نیز مجبور به اجرای مطالبات رأیدهندگان میشوند و وجود دهها هزار کارخانه و طرحهای غیرکارشناسی در مناطقی که آمایش سرزمینی رعایت نشده محصول آن است.
در جهان توسعهیافته احزاب ستون پایههای دموکراسی، مدنیت و مشارکت مردم در همه صحنههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هستند، با منزوی کردن احزاب در کوتاهمدت به اهداف خود در عرصه سیاسی دست پیدا میکنیم ولی در بلندمدت موجب تضعیف نظام سیاسی شده و تولد اقتدارگرایی مطلق را بههمراه خواهد داشت. کودتاهای مکرر، انقلابات مستمر و قیامهای اجتماعی در کشورهای اقتدارگرا را شاهد بودهایم که اتلاف دهها هزار میلیارد دلار منابع اقتصادی و انسانی را بههمراه داشتهاست. ایران نیز تا سال ۱۳۵۷ دچار چنین آسیبی بودهاست که باید برای همه صاحبنظران عبرت باشد . برای مثال کودتا و تغییر سلطنت سال ۱۳۰۴ هجری شمسی، حوادث شهریور ۱۳۲۰، قیام ۳۰ تیر ماه ۱۳۳۱، کودتای ۲۸مرداد ۱۳۲۲، قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، انقلاب سال ۱۳۵۷
لازم است آسیبشناسی احزاب سیاسی در تاریخ معاصر ایران ،در نوشتاری دیگر به آن پرداخته شود.
- نویسنده : محمد همتی
- منبع خبر : روزنامه بیان مردم
Wednesday, 22 March , 2023