به گزارش پایگاه خبری ایرانیان فردا، اگر راهبرد را تخصیص منابع به اهداف کلان، عمیق و ایستا و بلندمدت بدانیم و نخواهیم هر گنجشکی را جای قناری جا بزنیم هیچ دولتی در طول این چهار دهه راهبرد به معنای واقعی کلمه نداشته و حتی امکان داشتن راهبرد را هم نداشته. البته دولتهای سابق با توجه به ماهیت و ابزارهایشان واجد شبه راهبرد بودند و یا به راهبرد داشتن نزدیک میشدند اما دولت سیزدهم در یک دنده معکوس از اسلافش هم تهی دستتر است. دولت سیزدهم نه تنها زمینههای داشتن یک راهبرد را ندارد بلکه ماهیتش هم از داشتن راهبرد امتاع میکند.
در سطحیترین بعد ماجرا داشتن راهبرد مستلزم دیتای کامل و جامع از منابع است (لازمه تخصیص “منابع”) پر واضح است که تا چه میزان ما با بحران داده و آمار در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و اداری مواجهیم و تا چه اندازه نسبت به داشتههایمان نادانیم.
در عمق مسئله، بحث ” هدف” مطرح است؛ تعیین هدف که در گرو اندیشهورزی عمیق فکری و فلسفی در حوزههای مختلف است، مهمترین بعد محتوایی راهبرد به شمار میرود که بر دوش تئوریسینها و متفکرین ساحتهای مختلف علوم انسانی قرار دارد؛ حال آنکه چه در درون دولت سیزدهم و چه در حلقه اطرافیان آن تئوریسیونی که مولد فکر و اندیشه باشد دیده نمیشود و در بهترین حالت ما با چند مبلغ و مقلد مواجهیم.
متاسفانه ماهیت سهمیهای دولت سیزدهم به نحوی ست که اگر همین فردا در معجزهای مشکل دیتا و تئوریسین حل شود باز هم امکان دست یابی به راهبرد وجود ندارد و سهم خواهی ها و بازیهای قدرت مانعی خواهند بود که مقابله با آنها مساوی با مرگ دولت است چرا که این دولت بر این اساس قوام یافته است، از این رو معتقدم ماهیت دولت سیزدهم از داشتن راهبرد امتناع میکند و راهی به سوی راهبرد نخواهد داشت.
- نویسنده : احسان گردابی
Sunday, 26 March , 2023