تاملی روانشناختی بر معنای «رجال» در اصل 115 قانون اساسی
اراده ایی باید بر باور زنان در قامت خانم رییس جمهور
لیلا خوشکام-درحالیکه زنان در سرتاسر دنیا، مرزهای علم و هنر و سیاست را درنوردیده و علاوه بر مناصب و جایگاههای اجتماعی بالا در روی کره زمین، مشغول فضانوردی هم هستند، این توسعه نیافتگی ست که زن ایرانی هنوز از بسیاری از حقوق انسانی محروم است و دارای مجال کم تری برای عرضه مهارت های مدیریتی خود هستند؟ زنان در سطح جهان مشغول فضانوردی هستند و آنوقت زنان ایران برای خروج از منزل و کشور منتظر اجازه ی یکی مانده اند که مثل خودشان انسان است! امروزه زنان در مرزهای علم را جابه جا میکنند، اینجا زنان هنوز نمیتوانند قاضی شوند و مناصب بالای سیاسی همچون ریاست جمهوری را بدست آورند! بنابراین برای حرکت به سوی آینده ای بهتر و افزایش امید به تحقق برابری، توسعه و دموکراسی، راه های حضور زنان در سطوح بالای مدیریت کشور، از جمله ریاست جمهوری را هموارکنیم و در این راستا جهت رفع سوءبرداشت ها از اصل ۱۱۵ قانون اساسی و منع تفسیرهای تبعيض آميز علیه زنان، شورای محترم نگهبان صریحا و بطور رسمی منظور از رجل سیاسی در اصل ١١٥ قانون اساسي همانا شخصیت های مجرب سیاسی اعم از زن و مرد را ارائه دهد.
طبق اصل 115 قانون اساسی ،رییس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط نظیر ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشورانتخاب گردد
از آنجا که در اسلام، بین انسانها از حیث آفرینش تفاوتی وجود ندارد و همگان از این جهت برابر هستند بنابراین برابری به معنای قانون یکسان برای همه باید مورد تایید همگان باشد.
برهمین اساس و بر حسب ضرورت جای بررسی روانشناختی هر 4 شرط در نظر گرفته شده برای رجال سیاسی- مذهبی (دینداری، تحلیل دقیق از شرایط، مدیر و مدبر بودن) در کنار بررسی های حقوقی و فقهی خالی ست که در اینجا از منظر روانشناسی به این پرسش مهم که ” آیا زنان شامل رجال سیاس- مذهبی می شوند؟ ” می پردازیم.
در تعریفرجال مذهبی می توان گفت ،منظور رجالی هستند که آگاهی لازم به دین اسلام و مذهب تشیع داشته و تدین و تقیدشان به انجام شعائر و مناسک دینی در زندگی فردی و اجتماعی از برجستگی ویژهای برخوردار باشد، به گونهای که در میان مردم به این خصوصیت، شناخته و مشهور باشند.
جنسیت و دین یکی از مباحث مطرح در روانشناسی و جامعهشناسی است دین به عنوان یکی از نهادهای تأثیرگذار اجتماعی ضمن آنکه تعیینکننده رابطه انسان با خدا است، روش چگونهزیستن، روابط انسانها با یکدیگر، روابط زنان و مردان، روابط فردی، اجتماعی و خانوادگی را نیز جهت میدهد. نقش دین و اثرات آن در زندگی انسانها همواره مورد توجه پژوهشگران حوزه روانشناسی و علوم اجتماعی بوده و پژوهشهای زیادی انجام شده است و معمولا یافتههای متناقض در این زمینه به چشم میخورد. مثلا تحقیقات مختلف نشان دهنده دیندارتر بودن زنان نسبت به مردان در برپاداشتن عبادات، فعالیتهای مذهبی و اعتقادات دینی دارد لوونتال معتقد است اگرچه زنان به طور کلی از مردان دیندارترند اما این تفاوتها بسته به فرهنگ و سنت هر دین متفاوت است. او معتقد است سنتهای مذهبی در هر دین یا مذهب، میان زنان و مردان در تعهدات و وظایف دینی مانند نماز خواندن و … تفاوتهایی ایجاد میکند و لزوما دیندار بودن زنان نسبت به مردان را به عنوان یک قاعده کلی نفی میکند (لوونتال[36]، 2001) .
در پژوهشی با موضوع تبیین علل دینداری بیشتر زنان نسبت به مردان که در کشورمان انجام شده است می بینیم در همه مؤلفههای طرح شده دینداری، تفاوت جنسیتی به نفع زنان در سطح معنادار قابل قبول است. در ارزشهای دینی، اعتقادات دینی، انجام مناسک دینی فردی، پیامدهای دینی، فکر کردن درباره معنای زندگی، نیایش با خدا خارج از فرایض و عبادات دینی و در اعتقاد به آرامش بخش بودن دین، زنان از مردان به طور معناداری دیندارترند. در تحقیقات داخلی این یافته توسط ابراهیمی (1390)؛ نجفی (1385)؛ آزادارمکی (1381 و 1383)؛ توسلی (1385) و سراجزاده (1387) در دینداری ایرانیان تفاوت جنسیتی وجود دارد و این تفاوت جنسیتی به نفع زنان گزارش شده است.
درتعریف رجال سیاسی می توان گفت کهرجال سیاسی، رجالی هستند که قدرت تحلیل و درک آنها از مسائل و پدیدههای سیاسی به جهت آگاهی عمیقشان از مسائل سیاسی و اجتماعی اعم از داخلی و بینالمللی و حضورشان در صحنههای سیاسی به نحوی باشد که همواره مصالح نظام اسلامی و معیارهای اصیل انقلابی در عملکرد آنها لحاظ شده باشد، به گونهای که در میان مردم به این خصوصیت، شناخته و مشهور باشد.
جهان را فقط مردان یا فقط زنان نمی توانند اداره کنند، بلکه جهان را جهانیان باید اداره کنند. برای بررسی این ویژگی باید ابتدا تعریف مختصری از مشارکت و مشارکت سیاسی داشته باشیم. اصطلاح مشارکت به معنای “سهمی در چیزی یافتن و از آن سود بردن و یا در هر گروهی شرکت جستن و با آن همکاری داشتن تعریف شده است.” میزان آگاهی عمیق از مسائل سیاسی و اجتماعی داخلی و بینالمللی و در نتیجه قدرت تحلیل و درک از مسائل و پدیدههای سیاسی در اثر مشارکت و آنهم مشارکت بالای سیاسی حاصل می شود که این خود تا حد زیادی توسعه سیاسی را تحت تاثیر قرار می دهد. با این اشاره کوتاه، اما باید بگوییم ما در اینجا با جامعه ای روبرو هستیم که سهم زنان در مشارکت های سیاسی به دلیل ساختار مردانه سیاست، کم است در همین شرایط نابرابر خود زنان همواره به عنوان یک قشر اجتماعی موثر در احقاق حقوق اجتماعی، اقتصادی، سیاسی خود تلاش کرده و می کنند. از حضور گسترده و شانه به شانه با مردان در صف های انقلاب 57 گرفته تا پشتیبانی شبانه روزی صحنه های جنگ تحمیلی، از درک تعیین سرنوشت با حضور در انتخابات مختلف بعنوان رای دهنده تا کاندید شدن برای مجلس و شوراهای شهر و روستا، این نشان از باور زنان به خود و ارسال پیام آمادگی نشستن بر صندلی های قانون گذاری به جامعه است. آنها در همین جامعه نابرابر در انجام مسولیت فردی خود گام های بی شمار برداشته اند. زنان باور دارند که تعادل مدیریتی عامل پیشرفت و رمز موفقیت کشور است. حال دولت ها بعنوان روی دیگر جامعه باید و موظفند سهم زنان را در مشارکت سیاسی با رعایت ترکیب جنسیتی برای توازن و توانبخشی بیشتر به آنان برگرداند. میزان تبعیض علیه یک قشر در جامعه با میزان فعالیت آنها رابطه معکوس دارد اما این به این معنا نیست که قشر مورد تبعیض از قدرت تحلیل و درک مسائل و پدیدههای سیاسی و اجتماعی اعم از داخلی و بینالمللی کمتر از قشر بی تبعیض باشد. دیگر زمان آن رسیده تا با مهیا نمودن زمینه ارتقای مشارکت سیاسی زنان در جامعه گام اساسی در رفع تبعیض علیه آنان و عادلانه تر کردن جامعه برداشته شود. به همین دلیل است که امروزه در اکثر کشورهای جهان بالا بردن مشارکت سیاسی زنان یکی از اهداف استراتژیک محسوب می شود.
در تعریف مدیر می توان گفت ، مدیر، شخصی است برخوردار از شایستگیهای ذاتی و اکتسابی لازم از نظر دانش و مهارت، شخصیت و نگرشهای فردی و تجربه که توانایی شناخت و استفاده بهینه از منابع انسانی و مادی در کشور را با رعایت حداکثر بهرهوری و در راستای ماموریت، رسالت و اهداف کلان نظام و ارزشهای حاکم بر جامعه دارا است و سوابق او حاکی از موفقیت وی در صحنههای مدیریتی کلان باشد.
در همین بحران اخیر از ابتدای پاندمی کوید 19، سبک های مدیریتی در کشورهای درگیر مورد بررسی و تحلیل بسیاری قرار گرفت. تایوان، آلمان، نیوزیلند، فنلاند، دانمارک و ایسلند از معدود کشورهایی بودند که تاکنون در بحران کرونا بهترین عملکرد را داشتهاند. این شش کشور به دست زنان اداره میشوند و مدیریت آنها ازجمله رهبران تایوان، آلمان و نیوزیلند، در بحران کرونا تحسینبرانگیز بوده است. مطالعه ای که توسط مرکز تحقیقات اقتصادی و مجمع جهانی اقتصاد انجام شد نشان داد آنچه به ظاهر دیده میشد واقعی است. دلایل مختلف باعث شده که زنان به شکل مناسبی بیماری را کنترل کنند. این کشورها از ابتدای شیوع ویروس کرونا، با اقدامات علمی فوری و زودهنگام، بسیار سریعتر و قاطعانهتر نسبت به تلفات احتمالی بیماری واکنش نشان دادند، تقریبا در همه موارد آنها زودتر از مردان همهگیری ویروس را در کشورهای خود کنترل کردهاند. انجام تستهای گسترده، دسترسی آسان به سیستم درمانی باکیفیت، ردیابی سریع تماسهای خطرناک و برقراری محدودیتهای سخت اجتماعی از اقداماتی بود که باعث کنترل شیوع ویروس کرونا در این کشورها شد. این اقدامات اگر تدبیر و دوراندیشی این رهبران را نشان نمی دهد پس چیست؟ تجربیات اخیر ثابت کرده که دنیای ما به رهبران زن بیشتری، در تمام سطوح سیاسی نیاز دارد.
بر این اساس روانشناس ها معتقدند مدیر و مدبر کسی است که توانایی سازماندهی و اداره درست امور را داشته باشد، بالا بایستد و همه چیز را همیشه در اختیار و کنترل داشته باشد، بر اساس یافتههای روانشناسی مدیریت، اینکه چه افرادی مناسب برای سمتهای مدیریتی هستند و چه افرادی از عهده انجام وظایف و امور مدیریتی ناتوان هستند بر می گردد به عوامل چندگانه موثر بر مدیریت مانند ویژگی های شخصیتی افراد ( افراد با چه ویژگیهایی مناسب برای مدیریت هستند. مدیران دارای مشخصات منحصر به فردی هستند که به صورت تواناییهای ارثی، تجارب یادگیری یا مخلوطی از ایندو هستند و عملکرد و کارآیی آنها و سبک رهبری آنها را تحت تاثیر قرار میدهند ) سبکهای مختلف مدیریتی ( کدام روشهای مدیریتی موفق هستند ) عوامل محیطی ( افراد زیر دست معمولا از چه مدیرانی رضایت دارند )و …. بر این اساس روانشناسی مدیریت سبکهای مختلفی از مدیریت را شناسایی کرده و با توجه به اهداف مورد نظر و اینکه چه شرایط و ویژگیهای گروهی وجود دارد سبکهایی را به عنوان سبکهای موفق معرفی کردهاند. زنان همچون مردان از افراد نوع انسان هستند و در اكثر حقوق و وظايف، با مردان برابرند و در برخوردارى از حقوقى چون كسب علم و دانش، كسب فضايل اخلاقى، كسب مال و ثروت، انجام معاملات و قراردادهاى بازرگانى و اقتصادى، مانند اجاره، وقف، عاريه، قرض الحسنه و نيز حضور در عرصههاى آموزشى، پژوهشى، خدماتى و پزشكى، تفاوتى بين زن و مرد نيست. لذا جنسیت جزو معیارهای معرفی شده علم روانشناسی برای انتخاب مدیر و سبک مدیریت، لحاظ نشده است. لذا در نظام حقوقی موارد نابرابری که متاثر از قاعده غلط ” مردان مدیرتر از زنان هستند” در مورد مسئولیت ها و مناصب اجتماعی باید توسط قانونگذاران مورد بازنگری و اصلاح قرار بگیرد.
مدبر، شخصی است که از توانایی پیشبینی و عاقبت اندیشی نسبت به امور، مبتنی بر عقلانیت و دانش صحیح برای اداره امور کشور برخوردار باشد و در بحرانها قدرت حل مشکلات و برونرفت از آنها را به نحو شایسته داشته باشد.
مدبر به معنی صاحب تدبیر، صاحب اندیشه، بصیر، چاره اندیش، اندیشمند، بادرایت، سیاستمدار، کاردان، متاسفانه قبضه شدن مناصب قدرت در جهان توسط عمدتا مردان مشکلات دنیا را رقم زده است. مشاهدات میدانی و تحقیقات نشان داده اند اگرچه زنان بی نقص نیستند اما جهان تحت رهبری زنان جهان بهتری خواهد بود.

- نویسنده : لیلا خوشکام
- منبع خبر : کمپین خانم رئیس جنهور
Monday, 27 March , 2023