بعنوان شخصی که در گذشته چندان علاقه مند به جشن و سرور نبوده ام، گاه گاهی از خود می پرسم چرا پدران و اجداد تاریخی ما بایستی یک شب در سال را جشن بگیرند؟ تنها بدلیل اینکه چند ثانیه طولانی تر است؟ نمی دانم شما به پاسخی برای آن رسیده اید؟ اما باورم این است […]

بعنوان شخصی که در گذشته چندان علاقه مند به جشن و سرور نبوده ام، گاه گاهی از خود می پرسم چرا پدران و اجداد تاریخی ما بایستی یک شب در سال را جشن بگیرند؟ تنها بدلیل اینکه چند ثانیه طولانی تر است؟

نمی دانم شما به پاسخی برای آن رسیده اید؟ اما باورم این است که جشن هایی مثل شب یلدا، چهارشنبه سوری و… یادآور تمایل ویژه ایرانیان به شادی و خوشحالی است و در این مدت که برخی مردانِ عرصه سیاست، در پی شادی و خوشحالی این مردم نیستند، بایستی هموطنان من این شب را بیش از پیش و بهتر برگزار کنند، حتی با وجود وضعیت نامساعد اقتصادی این روزهای کشور!

نگذاریم به بهانه مسائل اقتصادی، با یک تهاجم فرهنگی نرم، در پی به فراموشی سپردن سنت های کهن ما باشند، یلدا بخشی از شناسنامه ی معنوی ایرانی هاست! و اگر ممکن باشد باید با طعم موسیقی سنتی و بوسیله آلات موسیقی آن را جشن گرفت!

بی شک یلدا لزوما وقتی برای انار و هندوانه و آجیل خوردن و ور رفتن با گوشی و قهقه خندیدن نیست، یلدا، یک شب نشینی طولانی برای روایت تاریخ سرزمین مان از کهن تا به امروز می باشد، که به یاد بیاوریم که هستیم و چه هستیم و ستون های کدام تمدن را بر دوش می کشیم! می توان یلدا را تنها با خواندن دلاوری های قهرمانان مرد و زن شاهنامه یا بازخوانی عشق جانسوز شیرین و فرهاد و یا حتی دکلمه ای از اشعار فروغ فرخزاد و فریدون مشیری و سهراب سپهری پاسداشت!

اگر اروپایی ها، جشنی همچون هالووین دارند و در آن با ماسک های چندش آور همدیگر را می ترسانند، ما در یلدا خود را با گذشته تاریخی مان پیوند می زنیم و بزرگترها، از مرزهای تاریخی این سرزمین و آرزوهای این مردم با هم سخن می گویند!

در یلدا، انسان ایرانی اسیر شده در تکنولوژی و مشغله های ذهنی مدرنیته، دوباره با سنت های خود گره می خورد و گره های تاریخی و اجتماعی خود را باز می کند! یلدا در واقع پیوندی میان نسل ها ایجاد می کند، و در یک کلام، یلدا یک کارناوال خانگی برای “باهم بودن” و “برای هم بودن” است!

هموطن ایرانی، یلدایت پیشاپیش مبارک

ابوالفضل بابادی شوراب