ابوالفضل بابادی شوراب به تازگی آقای پوتین که در منجلاب اوکراین گرفتار شده، گفته اند که آمریکا بخاطر جبران بازار نفت و گاز روسیه، حاضر است به هر قیمتی با ایران به صلح برسد و فورا تمام اسناد را امضاء کند. فارغ از درستی یا اشتباه بودن خبر، این سخنان آن هم در آستانه روزهای […]

ابوالفضل بابادی شوراب

به تازگی آقای پوتین که در منجلاب اوکراین گرفتار شده، گفته اند که آمریکا بخاطر جبران بازار نفت و گاز روسیه، حاضر است به هر قیمتی با ایران به صلح برسد و فورا تمام اسناد را امضاء کند.

فارغ از درستی یا اشتباه بودن خبر، این سخنان آن هم در آستانه روزهای پایانی مذاکرات برجام به زیان منافع ملی ایران خواهد بود و سیاست خارجی جمهوری اسلامی را در یک بن بست دوسویه قرار می دهد، اما این بن بست دوسویه چیست؟

یک احتمال در ماجرای برجام، عدم توافق به هر دلیلی است، حالا فرض کنیم طرف ها در یک حساب و کتاب به این نتیجه برسند که توافق، منافع ملی آنها را تامین نمی کند، حال اگر رسانه های داخلی و خارجی، با نقل قول از سخنان آقای پوتین، بپرسند در شرایطی که آمریکا آماده توافق با بهترین شرایط بوده(طبق سخنان آقای پوتین)، چرا توافق نکردیم؟چه کسی پاسخگوی این پرسش است و چه جوابی می توانیم بدهیم؟

یک احتمال دیگر در این ماجرا، توافق است، اگر طرفین به این نتیجه برسند که توافق لازم و حیاتی است، باز اگر برخی رسانه ها در داخل و خارج بپرسند که در شرایط نیاز مبرم آمریکا به منابع انرژی ایران، چرا توافقی با امتیازات بیشتر و بهتر انجام نگرفته، چه پاسخی می توانیم داشته باشیم؟

اصولا حتی ممکن است حرف پوتین از حقیقت و راستی دور باشد و آمریکا آنقدر به توافق با ما مشتاق نباشد و سخنان پوتین تنها برای جامعه ایرانی، ایجاد توقع کاذب کرده باشد!

براستی هدف پوتین از قرار دادن سیاست خارجی ما در این بن بست دو سویه چه بوده؟و قابل پیش بینی کردن سیاست خارجی ما برای دوست و دشمن، چه نفعی برای او دارد؟

آیا آقای پوتین نمی توانست این خبر را خصوصی به مسئولان کشور ما اطلاع دهد، تا آنها بر مبنای اطلاعات دقیق تر، تصمیمات بهتری بگیرند؟و آیا بهتر نبود ایشان وقتی درباره ایران، این کشور تاریخی بصورت عمومی سخن می گوید، مصالح ملی و چالش های داخلی و خارجی ما را نیز در نظر بگیرد؟