اصلاح‌طلبی با شعارهای هموار کردن راه جامعه مدنی و مشارکت جوانان در سیاست آمد و شاید مهم ترین مولفه وجودی اش اعتقاد به این اصل بود که توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی مقدم است !

هداپرس، معین وکیلی – اصلاح‌طلبی‌ای که من میشناسم و پیرو سرسخت آن شدم.صرفا به دنبال خارج شدن از صندوق رای نبود . اصلاح‌طلبی اصیل به دنبال حاکم کردن یک گفتمان درست به جای افکاری بود که دیگر کاربردی برای زمانه نداشت : اما اصلاح‌طلبی چگونه و با چه گفتمانی شکل گرفت ؟

اصلاح‌طلبی با شعارهای هموار کردن راه جامعه مدنی و مشارکت جوانان در سیاست آمد و شاید مهم ترین مولفه وجودی اش اعتقاد به این اصل بود که توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی مقدم است ! این صحبت شاید بالاترین سطح سخنی بود که در جوامع وقت سیاسی جمهوری اسلامی انجام میشد . جامعه‌ای که از ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۶ هیچ گاه انتخابات رقابتی ندیده بود در سال ۱۳۷۶ یک گفتمان جدید و نو را در مقابل ;همان همیشگی ” می دید !

ملت در دوم خرداد سنت شکنی کرد

در کافه نظام میتوانست همان همیشگی را سفارش دهد . عطر و طعمش را بلد بود ولی جسارتی به خرج داد و خاتمی را انتخاب کرد . خاتمی هم جواب اعتماد مردم را _تا آنجا که اختیار داشت _ داد ولی مردم شاید از آن گفتمان توقع بیشتری داشتند توقع یک اصلاحات اساسی. چیزی که اصلاح‌طلبان صندوقی را به وجود آورد !

در انتخابات ۱۳۸۲ مجلس شورای اسلامی که رد صلاحیت گسترده نمایندگان ملت باعث سردی عجیب فضا و باخت اصلاح‌طلبان به راستی های وقت نظام شد. اولین تلنگر به اصلاح‌طلبان زده شد.گروهی از اصلاح‌طلبان اعتقاد داشتند که باید به هر شکلی در قدرت ماند !این تفکر در سال ۱۳۸۴ هم طرفداری نداشت و اصلاح‌طلبان حاضر به ائتلاف با رفسنجانی و یا کروبی نشدند و پشت سر دکتر معین ایستادند که شاید لایق‌ترین و با سواد ترین فرد برای نشستن بر اریکه کاخ پاستور بود !

اما اولین تفکر صندوقی در سال ۸۶ رخ داد که حدود ۱۲ نامزد مشترک در لیست اصلاح‌طلبان با اصولگرایان وجود داشت ائتلاف فراگیر اصلاح‌طلبان و حزب اعتماد ملی از مجموع ۲۹۰ کرسی توانستند ۵۸ کرسی را به نام خودشان کنند.عددی که اصلاح‌طلبان را دور از قدرت نگه می اشت ولی نیمه امیدی به قدرت دوباره بایشان میداد ! انتخابات ۸۸ و انتخابات ۹۰ تحت شعاع آن باعث یک فاصله گیری بزرگ بین حاکمیت و اصلاح‌طلبان شد اما … قانون همیشگی سیاست این است. هر مقدار که شما سعی در خالص سازی داشته باشید.

بازهم دو گروه مخالف هم حتی در یک جناح به وجود می آیند و افرادی مانند مطهری از جناح اصولگرا فاصله گرفته و یک جناح میانه رویی شدند که شاید از لحاظ ادبیات بیشتر به اصلاح‌طلبان نزدیک بودند ! این افراد که شاید در افکار نزدیکی بیشتری به هاشمی رفسنجانی داشتند. مانند هر ساختار سیاسی در دنیا هنگامی که عقایدشان توسط اکثریت جناح راست سرکوب شد.به عنوان اوپوزیسیون آن اکثریت فعالیت کردند،به جناح چپ نزدیک شدند. این گروه اولین بار در انتخابات ۱۳۹۰ توسط اصلاح‌طلبان دیده شدند !

به صورتی که خیلی از رای دهندگان اصلاح‌طلب در انتخابات ۱۳۹۰ به صورت تک رای علی مطهری را انتخاب کردند که پیشتر جزو جناح اصولگرا بود! این روحیه و تجدید قوای جدید اصلاح‌طلبان چیزی بود که دوراهی ۱۳۹۲ را به وجود آورد. در حالی که محمدرضا عارف معاون اول دولت هشتم تایید صلاحیت شده بود؛اصلاح‌طلبان سرخوردگی حاصل از حذف هاشمی رفسنجانی را با حضور او قابل حل نمیدانستند. البته لازم به ذکر است در همان برهه هم احزابی بودند که تمام قد از عارف حمایت میکردند.ولی وزن قدرت کارگزاران سازندگی باعث انتخاب و ائتلاف روی حسن روحانی شد .

اتفاقی که از نظر نگارنده دو دیدگاه داشت :

اول آنکه اصلاح‌طلبان نیاز داشتند قدرت پایگاه اجتماعی خودشان را به رخ رقبا بکشند و این قدرت نمایی با حسن روحانی که با حمایت جمعی از اصلاح طلبان در یک دقیقه مناظره را جمع و جور می‌کرد نمود بهتری پیدا میکرد!

دوم آنکه حمایت از روحانی در حالی که در آن انتخابات به دلیل جذب آراء اصولگرایان سنتی عقلانی تر بود !

این برخورد بود که اصلاح‌طلبان را از رویکرد نخبه گرایی به رویکرد روباهی کنسرواتیو نزدیک تر کرد. و اصلاح‌طلبان صندوقی از دل انتخابات ۹۲ متولد شدند ! در انتخابات ۹۴ هم با اینکه اصلاح‌طلبان میدانستند هر نامی که محمد خاتمی “تَکرار” کند از صندوق بیرون می آید به همین شیوه ائتلافی _درحالی که به نظر نگارنده گزینه های اصلاح‌طلب جوان و پر انرژی تایید صلاحیت شده بودند _ لیستی معرفی شد که این لیست پس از ورود به مجلس فراکسیون مستقلین از دلش خارج شد که عملا مجلس دهم را قفل کرده بودند و اجازه تصویب هیچ لایحه ای را نمی دادند .

نه تنها این که رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان دکتر عارف نیز چند بار در راه رسیدن به ریاست از علی لاریجانی شکست خورد . شاید این تجربه ائتلاف میتوانست. اصلاح‌طلبان صندوقی را تکان دهد ولی متاسفانه این اتفاق نیافتاد . در انتخابات ۱۳۹۶ هم یک شورای شهر اصلاح طلب با حضور نیروهای کمتر شناخته شده مانند بهاره آروین و حجت نظری نتوانستند مردم را در مدیریت شهری اغنا کنند !

انتخابات ۱۴۰۰ پایان اصلاح‌طلبان صندوقی

هرچند که صندوق رای را تنها پناه دموکراسی خواهان این مرز و بوم می دانیم و تا جایی که توان داشتیم در تشویق به رای دادن کوتاهی نکردیم ! ولی متاسفانه معیارهای دوگانه جبهه اصلاحات بزرگترین ضربه را به این جناح زد . در حالی که جبهه اصلاحات چندین بار اعلام کرد در انتخابات ریاست جمهوری نامزدی ندارد برای انتخابات شورای شهر لیستی منتشر کرد که شاید به مراتب حتی از دور قبل ضعیف تر بود ! حضور اسامی عجیب و غریب در این لیست و دهان کجی جبهه اصلاحات به تحرکات جامعه مدنی در حمایت از دکتر همتی و مهندس مهرعلیزاده اتفاقی بود که نشان داد شاید جبهه اصلاحات دیگر از گفتمان تهی شده است ! این حرکت جبهه اصلاحات به این معنی بود که دیگر “خیمه بزرگ ” پایان یافته و فقط منفعت طلبی بعضی احزاب برای بدست آوردن شانس در منافع مدیریت شهری وجود دارد ! اصلاحات باید برگردد ! اصلاحات باید دوباره بگوید “ایران برای همه ایرانیان” دوباره باید خیمه بزرگش را برپا کند و تمامی مصلحان ایران را در این خیمه جمع آوری کند !