با شنیدن کلمه زن ناخودآگاه ذهنمان به سمت شخصی می رود که از روحیه لطیفی برخوداراست شخصی که هرچه قدر محکم هم که باشد با تندخویی که خواه با کلام و یا به صورت فیزیکی با رفتار شود درلحظه به سبب روحیه لطیف اش می شکند ؛درست مانند شاخه گلی با حرکتی اشتباه به آن صدمه وارد شده و دیگر ترمیم نمی شود.25 نوامبر روز منع خشونت علیه زنان نام گرفت تا دیگر هیچ گلی نشکند.

چگونه 25نوامبر به نام روزمنع خشونت علیه زنان نام گذاری شد؟

در ۲۵ نوامبر سال ۱۹۶۰ سه خواهر اهل جمهوری دومینیکن با نام خواهران “میرابل” پس از ماه‌ها شکنجه، سرانجام توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند. جرم این سه خواهر، شرکت در فعالیت‌های سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن بود. ۲۱ سال بعد یعنی سال ۱۹۸۱ در همایشی که در بوگوتا پایتخت کشور کلمبیا که با شرکت مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب تشکیل گردید، پیشنهاد شد روز قتل خواهران میرابل به عنوان روز “منع خشونت علیه زنان” نام گذاری شود.

سازمان ملل متحد نیز در در ۱۷ اکتبر سال ۱۹۹۹ این روز را به رسمیت شناخت. از روز بیست و پنجم نوامبر تا روز دهم دسامبر برابر با بیستم آذر (روز جهانی حقوق بشر) فعالیت‌های بسیاری در زمینه‌ی اطلاع رسانی و ایجاد حساسیت نسبت به پدیده خشونت علیه زنان انجام می‌‌شود.

خشونت هایی که زنان را نابودمی کنند!

امروزه ،علاوه بر خشونت های فیزیکی که هر روزه در سطح شهرها شاهد هستیم، و انواع خشونت کلامی که دختران و زنان عفیف در شهرها تجربه می کنند، تکرار گاه و بیگاه قتل های دهشتناک ناموسی دخترانی چون نازنین، هوژان، زبیده، نازنین، سارا، هاجر، و رومینای نوجوان در گوشه و کنار این سرزمین بلاخیز که همواره بر تاریخ پر شکوه و غنای فرهنگی اش افتخار کرده زنگ خطر و تهدیدی است که در پی فقر فرهنگی و ناآگاهی مفعولان مستاصل در سایه گسترش ابزارهای هوشمند و فناوری های نوین ارتباطی و بویژه شبکه های اجتماعی، فقدان سواد رسانه ای و تربیتی و نبود یا ضعف قوانین حقوقی بیش از هر زمان دیگر کیان خانواده، بویژه کودکان و نوجوانان و بانوان را تهدید می‌کند. برای بررسی این موضوع به تعاریف خشونت از منظرهای متفاوت می پردازیم.

در علوم مختلف، تعاریف متنوعی از خشونت ارائه شده است. نزدیکترین اصطلاح در روانشناسی به خشونت، واژه پرخاشگری است که مراد از آن رفتاری صدمه زننده و تخریب کننده است که از جانب فردی علیه فرد دیگر انجام می‌گیرد.در جرم‌شناسی خشونت را شامل اعمال و رفتاری دانسته‌اند که احساس ناامنی را در فرد و جامعه به وجود می‌آورد. همچنین گفته شده که خشونت علاوه بر جنایات پیش‌بینی شده در قانون، ممکن است اعمال دیگری را نیز که جنبه محرمانه نداشته باشد را در برگیرد.

خشونت از جمله فراوان ترین اشکال نقض حقوق بشر در جهان برشمرده شده که بخشی از آن ناشی از ناآگاهی، شرم از بیان تجربه خشونت و مصمونیت  از مجازات است. به عبارت دیگر خشونت استفاده از زور فیزیکی یا کلامی به منظور قراردادن دیگران در وضعیتی خلاف خواسته عامل تعریف شده است. خشونت در لفظ و از نظر معنوی به معنای خشکی، تندی و سختی است و لذا هرگونه رفتاری که با هدف وارد نمودن آسیب به یک شخص و یا شیئی صورت گیرد رفتار خشونت آمیز نام می گیرد که این رفتار می تواند آگاهانه و یا ناآگاهانه باشد

بابیان آمارها و  بر شمردن انواع خشونت آشکار و پنهان می خواهیم به این سئوال پاسخ دهیم، کدام یک از عوامل دخیل در عصر حاضر موجب افزایش خشونت علیه دختران و زنان در کشور شده است؟

آمار ها در جهان چه می گویند؟

در تمام جرایمی که در ۲۰۰۶ گزارش شده ۷۶٫۲ درصد از بازداشتی‌ها مردان بوده اند. در ۲۰۰۴ زنان تنها ۷٫۱ درصد از جمعیت زندان‌ها را تشکیل می‌دادند. مجرمان جرایمی همچون خشونت خانگی، مزاحمت جنسی، خشونت جنسی و تجاوز مردان بوده و زنان و دختران  به‌طور عمده در این دسته‌ها قربانی‌ بوده اند. تخمین زده شده‌است که ۲۵ درصد زنان در جهان قربانی نوعی از خشونت در برهه‌ای از زندگیشان بوده و یا در معرض خشونت واقع می شوند. زنان و دختران معمولا در اغلب ملاحظات تئوریک و هم در مطالعات تجربی نادیده گرفته شده‌اند.

از دهه ۱۹۷۰، و در تحقیقات مهم فمینیستی، تخلفات مجرمانه زنانه در زمینه‌های متفاوتی واقع شده و همچنین تجربیات زنان از سیستم عدالت قضایی تحت نفوذ پیش فرض‌های جنسیتی در مورد نقش‌های متناسب مردانه و زنانه بوده است( شایان ذکر است که فمینیست‌ها شیوع خشونت علیه زنان را هم در خانه و هم در جامعه بخوبی برجسته کرده‌اند). 

تعداد همسرآزاری در ایران

براساس آمار، موارد ثبت‌شده همسرآزاری در سال ٩٥ در استان‌های تهران، خراسان‌رضوی و اصفهان به‌ترتیب ١٧٠٨٣ مورد، ٧٣٨٥ مورد و ٦٤٨٣ مورد بوده است. این آمار نشان می دهد این استان‌ها در سال 94 هم بالاترین میزان خشونت زن‌آزاری از سوی همسران را دارا بوده‌اند.

جای تامل و تاسف است که استان های که به دیانت و مذهبی بودن شهره هستنددر این آماربعداز استان تهران قرار گرفته اندکه گویای این واقعیت است که آموزه های دینی و مذهبی نتوانسته است در حدانتظار موجب تغییر بینش و رفتارشهروندان این استانها شود!

اساس این گزارش بیشترین موارد خشونت و آزار زن از سوی مردان سر زده است و گزارش‌های ثبت‌شده آزار مرد از سوی زن انگشت‌شمار است. بیشترین آمار همسرآزاری مرد از سوی زن، باز هم مربوط به تهران، خراسان‌رضوی، اصفهان، فارس و مرکزی است.  براساس آمار سازمان پزشکی‌قانونی تعداد معاینات نزاع های مربوط به همسرآزاری از سال ١٣٨٨ تا ١٣٩٥ رشد قابل‌توجهی داشته به نحوی که از ٥٢‌هزار مورد به بیش از ٧٧‌هزار مورد افزایش یافته است.

مقایسه استان‌ها از نظر تعداد معاینات نزاع مربوط به همسرآزاری به‌ازای هر صد ‌هزارنفر جمعیت در سال ٩٥ نشان می‌دهد که استان بوشهر با ٢٢ مورد گزارش، و استان البرز با ١٤٩ مورد گزارش در بین صد ‌هزار نفر، کمترین و بیشترین میزان گزارش نزاع همسرآزاری را داشته‌اند.

در این میان استان‌های یزد، زنجان، تهران و اصفهان در رتبه‌های بعدی بیشترین آمار همسرآزاری در مقیاس صد ‌هزار نفر جمعیت هستند (همان).مروری بر این آمارها نشان می دهد که علاوه بر شهرهای مذهبی در شهرهای صنعتی و بیشتر توسعه یافته و بویژه کلان شهرهای چون تهران، اصفهان و یزد انواع خشونت علیه زنان بیشتر اعمال شده است.

نا آگاهی دلیل افزایش خشونت علیه زنان در جامعه

یکی از رایج ترین خشونتی که علیه زنان انجام می شود خشونت خانگی است.سازمان بهداشت جهانی در یکی از مطالعات خود درباره خشونت علیه زنان نتیجه گرفته است که در هر ۱۸ ثانیه یک زن مورد حمله یا بدرفتاری قرار می‌گیرد.

خشونت همواره آثار بیرونی و نمودهایی جسمی و فیزیکی ندارد بلکه آسیب‌های فیزیکی بخشی از خشونت علیه زنان است، بخش دیگر آن، انواع و اقسام رفتارها، خشونت‌ها و تبعیض‌هایی است که شاید دیدنی نباشند اما بعضاً آثار و پیامدهایی به مراتب بدتر و تلخ‌تر از قتل دارند.

در مواردی چون تجاوز (و آسیب‌هایی از این دست) فرد ناچار است تا یک عمر با سایه شوم واقعه‌ای روبرو شود. خشونت جنسی، خشونت جنسی غیرتماسی(کلامی و رفتاری)، تجاوز، تن‌فروشی اجباری، بارداری اجباری، ختنه دختران، خرید و فروش زنان و دختران، خشونت علیه زنان کارمند و مستخدمان زن، خشونت‌های ناشی از جنگ، خشونت در زندان، تجاوزهای سیستماتیک، خشونت نگاهی و رفتاری و خشونت سیاسی، مصادیقی از خشونت آشکار است، و مواردی چون دروغ گفتن، نفقه ندادن، به خواسته‌های زن بی‌توجه بودن، جدا کردن زن از کودکان یا خانواده‌اش، تهمت زدن، تحدید زن در محدوده جغرافیایی یا عدم مجوز به وی برای شغل یا تحصیل و … مصادیقی از خشونت پنهان و فاقد نمودهای بیرونی هستند.

شواهد و قرائن و نتایج بسیاری از مطالعات و تحقیقات نشان می دهد که در همه انواع خشونت، علاوه بر شرم و خویشتنداری از ترس بی آبرویی و تحریک عواطف بستگان برای مقابله، ضعف فرهنگی و فقر دانش و آگاهی از حقوق فردی و عدم اطلاع کافی از مرز و حریم خصوصی در تجربیات خشونت ورزی عیله دختران و زنان هم وطنانمان بسیار موثر بوده است.

رفتارهایی مانند سوء ظن، شتاب در قضاوت، عصبانیت و تند مزاجی، مصرف مواد مخدر و الکل در مردان، وجود باورهای غلط مانند برتری جنس مرد، تحمیل تمام کارهای خانه به زن، فقدان مهارت‌های ارتباطی در زوجین و ناتوانی در رفع اختلافات از طریق تعامل فکری و حل مشکلات زندگی مشترک، ناآگاهی از حقوق و تکالیف زوجین نسبت به یکدیگر از جمله عوامل مؤثر زمینه ساز خشونت علیه زنان است.

همچنین نمایش تصاویر خشونت آمیز در رسانه‌ها می تواند به یادگیری و ترویج خشونت خانگی علیه زنان در جامعه منجر شود و بر سلامت خانواده‌ها تاثیر گذارد؛ ضمن آن که مطالعاتی نشان داده که وجود سابقه روابط خشونت آمیز در خانواده و وجود روابط توام با پرخاشگری و عصبانیت در جامعه موجب آسیب پذیری بیشتر خانواده‌ها شده است.

راهکار چیست؟

 علاوه بر رفع زمینه های اجتماعی و اقتصادی بروز خشونت در خانواده هر یک از هم وطنان و بویژه والدین و مربیان متعهد و مسئول به موازات انتقال آموزه های (اغلب در گذشته) تابو انگاشته شده به فرزندان و نوجوانانمان، از طریق سازمان های مردم نهاد و دستگاه های فرهنگی عریض و طویل کشور نیز  از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، رسانه ملی، مرکز رسانه های دیجیتال و ….و بهره گیری از رسانه های پر مخاطبی چون تلویزیون و شبکه های اجتماعی نسبت به ساخت و تولید برنامه های روشنگرانه با هدف آگاهی بخشی و دانش افزایی کودکان و نوجوانان و حتی والدین و مربیان امراهتمام لازم نموده و همچنین ضمن سناریوهای فیلم و سریال های تلویزیونی به طور غیر مستقیم به نحوه بازگویی خشونت و چگونگی استیفای حقوق خشونت دیدگان بپردازند.

  • نویسنده : آذین معصومی