از ابتدای روی کار آمدن دولت سیزدهم و حتی در ایام پیش از برگزاری انتخابات و فرجه رقابت‌های انتخاباتی چهره های دولت فعلی مکررا بر موضوع اقتصاد تاکید می‌شد، بر مساله اهمیت معیشت مردم و این که راهکارهای مدیریتی بسیار روشن و واضح است و می‌توان مشکلات اقتصادی را به خوبی مدیریت کرد

به گزارش پایگاه خبری ایرانیان فردا، روزنامه سازندگی نوشت: با روی کار آمدن دولت سیزدهم و پیروزی این چهره ها در انتخابات ریاست جمهوری اما به یکباره گویی تمامی شعارها تبدیل به جملات دستوری شد. گویا تیم اقتصادی دولت فعلی و شخص رییس جمهور تصور می‌کردند میز ریاست جمهوری دکمه‌ای دارد که با فشار دادن آن همه امور به سامان می‌شود و لابد آقای روحانی بلد نبود این دکمه را بزند و یا جای این دکمه را روی میز ریاست جمهوری در دولت نمی‌دانست.
یک مساله مهم در این زمینه مشاوره‌های افراد ناکارآمد به رییس جمهور است. به نظر می‌رسد حلقه افراد و مشاوران ایشان اطلاعات درستی درباره وضعیت موجود در اختیارشان نمی‌گذارند. جای تاسف بسیار است که آقای رییس جمهور صاحب نظران و کارشناسان خبره‌ای در اختیار ندارند و این موضوع در کنار اطلاعات نادرست منجر به ساده‌انگاری مسائل می شود.

گویی پیش از این کسی نبوده که دستور بهبود معیشت، رفع مشکلات و آسیب‌های اجتماعی یا هشدار و تهدید به رانت‌خواران و مفسدان اقتصادی را بدهد.
در ماه‌های اخیر مکررا شاهد گفته‌هایی بر این اساس بودیم که رییس جمهور دستور بهبود فلان وضعیت را داد یا رییس جمهور تاکید کرد که تورم باید کاهش یابد. واقعیت امر این است که امروز نه برای ما که برای همه دنیا روشن است که عرصه مدیریت در تمامی حوزه‌های اجتماعی و اقتصادی دستور را نمی‌شوند، مولفه‌ها و شاخص‌های اقتصادی را نمی‌توان با دستور مدیریت کرد و سامان داد.

اگر قیمت ارز و شاخص‌های اقتصادی همانند تورم و گرانی با دستور مدیریت می‌شد بدون شک در دولت آقای روحانی به بهترین شکل مدیریت می‌شد چرا که ایشان هم خوب دستور می‌داد و هم هوشمندی این را داشت که چه زمانی باید به مسائل ورود کند.

این که چه اتافقی رخ داده که دولت و رییس دولت جدید تصور می‌کنند با دستور می توانند مشکلات را حل کنند -و قطعا رییس جمهور قبلی نمی‌توانسته به دکمه روی میز ریاست جمهوری دست پیدا کند و دستور بدهد و همه چیز را سامان بخشد- بسیار عجیب است.
میز ریاست جمهوری هیچ دکمه‌‎ای برای بهبود امور ندارد. مسائل اقتصادی با چوب جادو قابل حل نیست. این که هر روز اخباری مبنی بر دستور برای مدیریت فلان عرصه و دستور برای کاهش قیمت‌ها منتشر شود تنها درد مردم گرفتار در سونامی گرانی را دوچندان می‌کند.

کسانی که وارد عرصه کار اجرایی می‌شوند نباید تصور کنند تنها آنها هستند که می‌توانند دستور دهند و اوضاع را به سامان کنند و قبلی‌ها چنین توانی نداشتند. بدون شک اگر تورم و قیمت ارز با دستور کنترل می‌شد، آقای روحانی آن ها را در پایین‌ترین حد ممکن نگه می‌داشت.

چهره‌های امروز دولت که با نقد دولت قبلی در زمینه ناتوانی در مدیریت معیشت مردم روی کار آمدند، در طی ماه‌های گذشته چه قدمی در زمینه حل مشکلات مردم برداشتند؟ قیمت راز کنترل شده است؟ تورم پایین آمده؟ چیزی جز گرانی در ماه‌های اخیر بر مردم روا داشته شده است؟
برای حل یک مشکل باید واقع‌بینی داشت؛ واقع‌بینی به این معنی که گره بسیاری از مشکلات اقتصادی ما در سیاست خارجی است. با تمام نقدهایی که ممکن است به شخص آقای روحانی و دولت پیشین داشته باشیم اما ایشان حداقل در شناخت ریشه مشکلات واقع‌بین بود و تلویحا و صراحتا تاکید می‌کرد که بدون حل بحران‌ها در سیاست خارجی نمی‌توانیم وضعیت اقتصادی کشور را بهبود جدی ببخشیم.
وقتی در رویکرد کلی این واقع‌بینی را کنار بگذاریم و به شعار و دستور رو بیاوریم تنها اصل مساله را گم کرده و بر بحران‌ها می‌افزاییم. وقتی مسیر اصلی را گم کنیم با دستور دادن به جایی نمی‌رسیم. این تجربه‌ها بارها آزموده شده و عجیب است که هنوز فکر می‌کنیم با دستور دادن و انتشار اخبار مربوط به دستور فلان چهره در دولت به یکباره می‌توانیم اوضاع را بهبود می‌بخشیم.
در ماجرای اخیر ارز ترجیحی شاهد بودیم که برای یک تصمیم مهم در عرصه اقتصادی -که در جای خود قابل بحث است و موافقان و مخالفان بسیاری داشت- نه مجلس و نه دولت که تا دیروز بر یکدست بودن خود نیز می‌بالیدند نمی‌خواستند قبول مسئولیت کنند.

بدون شک تصمیم اخیر درباره حذف ارز ترجیحی بحران‌های جدی را به دنبال خواهد داشت. بحرانی که از همین امروز روشن است دولت و مجلس می‌خواهند مسئولیت روانی آن را به یکدیگر پاس بدهند. برای خروج از وضعیت فعلی باید با واقع‌بینی تکلیف روابط با دنیا را معلوم کرد.

نمی‌توان با تحریم‌های روزافزون مکررا با ادبیات پوپولیستی سخن گفت و با نادیده انگاشتن تورم و فشار معیشت بر مردم تصور کرد که اقتصاد با دستور در مسیر خود قرار می‌گیرد. به‌هم‌ریختگی اقتصاد از تصمیمات نادرست اقتصادی و سیاسی است و با انکار موضوع تنها صورت مساله را پیچیده‌تر می‌کنیم.

اقتصاد نه به دستورهای ما گوش می‌دهد و نه برای بازی‌های سیاسی ما توقف می‌کند. وظیفه حاکمیت در نظر گرفته راهکارهای قابل اجرا است. راهکارهایی که از منطقه و تجربه بر آمده است، راهکارهایی عاری از مفاهیم و ادبیات دستوری.

  • نویسنده : فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
  • منبع خبر : روزنامه سازندگی