حلقه ی مفقوده نجات کشور: نخبه، فرهیخته یا مصلح رضا رضائی. عضو انجمن ترویج فرهنگ مسئولیت اجتماعی و پژوهشگر ارتباطات فرهنگی . 2/9/1400 آیا این درست است که فکر کنیم نخبگان می توانند کشور را نجات بدهند ومهاجرت آنها یک مصیبت است؟ یا مهاجرت فرهیختگان و مصلحان هم قابل تأمل و بررسی است؟ جار و جنجال فرار مغزها، مهاجرت نخبه ها و مهجوریت نخبگان، سالیان سال است که نُقل مجلس داخلی و خارجی است و بر ماتم از دست رفتن سرمایه انسانی اشک می ریزند


رضا رضائی. عضو انجمن ترویج فرهنگ مسئولیت اجتماعی و پژوهشگر ارتباطات فرهنگی . 2/9/1400
آیا این درست است که فکر کنیم نخبگان می توانند کشور را نجات بدهند ومهاجرت آنها یک مصیبت است؟ یا مهاجرت فرهیختگان و مصلحان هم قابل تأمل و بررسی است؟
جار و جنجال فرار مغزها، مهاجرت نخبه ها و مهجوریت نخبگان، سالیان سال است که نُقل مجلس داخلی و خارجی است و بر ماتم از دست رفتن سرمایه انسانی اشک می ریزند.
آنچه که در این میان مورد غفلت واقع شده این است که چرا فرهیختگان ( افراد ادب آموخته ، دانش آموخته ، دارای فرهنگ والا، دانشمند، عالم، فاضل، مودب، متادب، متین) یا مصلحان (نیکو کاران، اصلاحگران، خیراندیشان، خیرخواهان، صالحان، صلاح اندیشان) مهاجرت نمی کنند؟ یا اگر آنها هم مهاجرت می کنند، کسی چیزی نمی گوید ؟ آیا فقط خلأ نخبه گان و مهجوریت نخبگان برای جامعه درد آور است یا نبود فرهیختگان و صالحان هم یک آسیب بسیار جدی به سرمایه انسانی است؟
پاسخ به این سوالات زمانی وجاهت می یابد که حاکمیت و حکمرانان طی حداقل چهار دهه، برای رفع معضلات به کارشناسان یا نخبه گان مراجعه و شوراها را با شاخص بکارگیری اهل فن، بلد، آشنا و برتر علمی بکار گرفتند و انواع شوراهای عالی و عادی شکل گرفت ولی نتیجه و خروجی آنها نه تنها برسرسفره ی مردم که در دیگر ابعاد زندگی، بی اثر یا کم اثر بوده است .
به عبارت ساده تر یا کارشناسان و نخبگان، کارشناس و نخبه نیستند و یا بستر قانونی و فرهنگی برای راه حل های آنها فراهم نیست و یا حاکمیت نخبه پرور، نخبه شناس و نخبه گزین نیست.
با نگاهی به اجرای پروژه های صنعتی که پس از مدتی زیان ده و یا غیر کارشناسی و مخرب تشخیص داده شدند مثل احداث کارخانجات فولاد و ذوب آهن و لاستیک سازی در مناطق کویری و کم آب، یا احداث سد مثل سد گتوند و… این نکته را نشان می دهد که کارشناسی و نخبگی نیز در جهت رشد و تعالی خود گام برنداشته ولازم است که جامعه در تمامی ادبیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود، از نخبگان به ” نخبگان فرهیخته ی مصلح ” تغییر جهت داده و زمینه ی ظهور و بروز و به قدرت رسیدن آنان را فراهم نماید و یا خیزش و انقلاب نخبگان فرهیخته ی صالح رخ دهد .
به امید آنکه تا خیلی زود دیر نشده، اتفاقی بیافتد که باید بیافتد.
والسلام.

مسئولیت اجتماعی بازتعریف نخبگی

مسئولیت ایجاد تحول در پارادایم های سنتی و ناکارآمد

بستر سازی فکری برای خیزش های نوین

  • نویسنده : رضا رضایی