ابوالفضل بابادی شوراب/روزنامه نگار جریان انقلابی بعنوان یکی از جریان های ریشه دار در کشور که عموما بخش سنتی جامعه ایرانی را نمایندگی می کند(در مقابلِ طیف های مختلف تحول خواه، اصلاح طلب و گاها حتی برخی طیف های اصولگرایی که بخش مدرن جامعه ایرانی را نمایندگی می کنند)این روزها در اوج قدرت سیاسی خود، […]

ابوالفضل بابادی شوراب/روزنامه نگار

جریان انقلابی بعنوان یکی از جریان های ریشه دار در کشور که عموما بخش سنتی جامعه ایرانی را نمایندگی می کند(در مقابلِ طیف های مختلف تحول خواه، اصلاح طلب و گاها حتی برخی طیف های اصولگرایی که بخش مدرن جامعه ایرانی را نمایندگی می کنند)این روزها در اوج قدرت سیاسی خود، مورد انتقاد برخی آحاد جامعه قرار گرفته.

قبل تر بخش قابل تاملی از شهروندان ایرانی در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری به جریان انقلابی رای دادند تا در کنار حفظ اصول و سنت های جامعه ایرانی، این جریان مدافع حقوق مردم نیز باشد.

این روزها اما می بینیم فرقه ای از این جریان به نام جبهه پایداری که گاهی خود را در جرگه جریان انقلابی تعریف می کند و گاهی بیرون از آن، در جهت اهداف فرقه گرایانه خویش، اهداف جریان انقلابی را در جهت منافع دسته ای خود به گروگان گرفته.

در واقعیت می توان گفت جبهه پایداری از جهت اندیشه تفکری تفاوت قابل توجهی با جریان اصیل انقلابی دارد و تنها به جهت تضاد پررنگی که این گروه ها با بخش های مدرن جامعه دارند به یک ائتلاف شکننده و سهم خواهانه با جریانات متکثر انقلابی رسیده اند، وگرنه خواستگاه حوزوی جبهه پایداری به گروه های انجمن حجتیه باز می گردد. در بحث دانشگاهی نیز این دانشگاه امام صادق است که تربیت نیروهای آن را برعهده گرفته است و شخصیت های بارز سیاسی این دسته امثال آقاتهرانی، حمید رسایی، صادق محصولی، عنابستانی و…هستند که عملکرد و رفتار سیاسی شان برای جامعه مشخص است.

همچنین در نظر داشته باشید گروههایی چون جمعیت رهپویان و یا جریانات نزدیک به علی زاکانی با وجود اینکه جزیی از جبهه پایداری محسوب نمی شوند، اما خواسته یا ناخواسته به یک هدف میل می کنند که آن هدف نیز برای اکثریت جامعه و حتی شاید جریان اصیل انقلابی، مشخص نباشد.

فرقه جبهه پایداری که بواسطه سهم خواهی ها و گروکشی های درون جریانی، بخش اندک اما موثر و پر سروصدایی را در مجلس(طرفداران طرح صیانت) وبخش عمده ای را در دولت فعلی کسب کرده، بی توجه به خواست ملت و حتی آینده سیاسی جریان انقلابی، در پی ایجاد شکاف میان حاکمیت و ملت، از طریق ایجاد محدودیت در همه ابعاد برای ملت متمدن و میهن پرست ایران می باشند.

قطعا در این برهه حساس ضرورت دارد که پیش از آنکه قاطبه شهروندان ایرانی، تمامی جریانات انقلابی با تنوع سیاسی و دسته ای شان را، با یک چوب برانند و یک قهر تاریخی و سیاسی با آنان کنند، عقلای صاحب نام و نیروهای طرفدار مردم این تفکر، یکبار برای همیشه در برابر تمامیت خواهی های جبهه پایداری مقاومت کرده و حضور آنها را در سپهر سیاسی کشور کمرنگ کنند، تا خط انقلابی جان تازه ای بگیرد و بتواند به درستی از بخش سنت ها، باورها و اصول جامعه ایرانی پاسداری کند و این جریان لازم و ضروری برای کشور(در برابر جریانات مقابل شان که وجود آنها نیز برای جامعه ضروری است)، قربانی و اسیر لجاجت های متحد فعلی و قلیل خود یعنی جبهه پایداری که تندروی می کنند، نشود.