به نگارش: ابوالفضل بابادی شوراب نگارنده بعنوان یک طرفدار اقتدار تمدنی و شکوه تاریخی سرزمین ایران، از همان آغاز تصویب برجام با آن مخالف بود و این مخالفتش هم ربطی به میزان وادادگی این جناح یا میزان گرفتگی آن جناح و همچنین طریقه راه رفتن دکتر ظریف یا شکل نشستن و مذاکره کردن دکتر جلیلی […]

به نگارش: ابوالفضل بابادی شوراب

نگارنده بعنوان یک طرفدار اقتدار تمدنی و شکوه تاریخی سرزمین ایران، از همان آغاز تصویب برجام با آن مخالف بود و این مخالفتش هم ربطی به میزان وادادگی این جناح یا میزان گرفتگی آن جناح و همچنین طریقه راه رفتن دکتر ظریف یا شکل نشستن و مذاکره کردن دکتر جلیلی و مابقی دکترهای دیگر نداشته.

مسئله این است که ایران بعنوان جغرافیایی که در دو هزارسال پیش، از تاریخ، تمدن و حاکمیت قدرتمندی برخوردار بوده و یکی از ابرقدرت های زمان خود به حساب می آمده و نصف جهان در تسلط مردمانش قرار داشته، چگونه امروز برای حقوق اولیه هسته ای خود باید تن به مذاکره دهد؟

چرا و به چه دلیل مردمانی که میراث دار برقراری نظم در جهان بوده اند، حق آنها قابل پذیرش به حساب نمی آید و برای پس گرفتن اندکی از این حق که آیا به او بدهند یا ندهند، به مذاکره با پنج یا شش کشور که خود را صاحب جهان می دانند، بپردازد؟

نکته دیگر اینکه در دولت آقای روحانی، اصلاح طلبان و اعتدال گرایان با تصویرسازی های کاذب از توافقنامه برجام و قهرمان سازی های پوشالی از دکتر ظریف، برجام را حافظ منافع ملی معرفی کردند، همچنین اصولگرایان و جناح راست نیز صرفا بخاطر عدم حضور در قدرت و در جهت نقد و کوبیدن جناح وقت صاحب قدرت(اصلاح طلبان و اعتدال گرایان)و نه محض رضای منافع مردم ایران، مخالف برجام بودند.

اصولگرایان که تا دیروز داد دفاع از ایران و کشور می زدند و مذاکره را بد می دانستند(که بد هم هست)، چرا امروز بدنبال مذاکره هستند؟ براستی چه چیزی تغییر کرده که امروز طرفدار مذاکره شده اند؟

زیاده خواهی های روسیه، چین، آمریکا، انگلیس، فرانسه و… نسبت به ایران که کم نشده، زیادتر هم شده!

از نگاه اصولگرایان و جریان راست، آخرش این برجام خوب است یا بد؟و آیا برای حق طبیعی و ذاتی کشور ایران، باید مذاکره کرد؟