فراز و نشیب رشد ایران و مسیر ناکام توسعه پایدار متوازن دموکراتیک در ایران. به قلم_غلامرضاجعفری.
قسمت اول : نوسازی ایران که به تجزیه کشور و انقلاب دوم ختم شد.
شاید اواخر قرن 18 میلادی و اوایل قرن نوزدهم و ظهور و بروز چهرههایی چون عباس میرزای قاجار ولیعهد نواندیش فتحعلی شاه و قائم مقام فراهانی صدراعظم اصلاحطلب محمدشاه قاجار ظاهری از رفرمی مبتنی بر نوسازی صنعتی و نوگرایی متجددانه از بالا و دستوری و حکومتی از ایران آشکارشد.
شکلگیری مفهوم تنظیمات بهعنوان سطحی از تحول پیشا مشروطه گرایی بهعنوان پروژهای در تبیین عنوان سلطنت مطلقه قانونی و منظم که نوعی گذر از حکومت سنتی به اولین مفهوم دولت مدرن یعنی دولت مطلقه را در مدرنیزاسیون اروپای غربی و آمریکای شمالی نیز عیناً تداعی میکند شکل گرفت.
سپس صدارت اعظم شخص محمدتقی خان فراهانی امیرنظام (امیرکبیر) دوست قدیمی و شوهر خواهر ناصرالدینشاه. و جد مادری محمدعلی شاه قاجار نسبت مشترکی از مدرنیزاسیون به طریق قطرهچکانی به ایران در قالب گرته برداری از تمدن غرب در قالب مظروفی بنام تجدد ایرانی شکل داد، که شاید پایه های آن را عباس میرزا ولیعهد نوخواه قاجاری و قائم مقام فراهانی صدر اعظم فراهانی و متقدم بر امیر کبیر بنیان نهادند.
با انقلاب مشروطه در سال 1285 که ریشه در کتابهایی چون سیاحتنامه ابراهیم بیگ زینالعابدین مراغهای چاپ قاهره، مشروطیت تفکر ایجاد نشریات، دانشگاه، مدارس نوین، ارتش و قشون، عدالتخانه و…. داشت و اقلاً تنها فایده اندک آن روزنامه نگاری در جراید و تحصیل آکادمیک – که قبلا توسط میرزا تقی خان امیر کبیر در دوره خود هم نشریه و هم دارالفنون را بنیان نهاده شده بود -و علاوه بر اینها ایجاد دیوان و قشون و وزارتخانهها از جمله وزارت خارجه در مراودات دیپلوماتیک و کنسولی با سفارتخانهها و کنسولگریهای دول خارجه در عصر تنظیمات بود و در دوران امیرکبیر نیز وی برتقسیم کار دیوانی تاکید داشت.
در پی مرگ شهادت گونه امیرکبیر بواسطه قتل توطئه آمیز در حمام فین کاشان، شاید مهمترین اقدام نوخواهانه از قضا تاسال 1285که انقلاب مشروطه روی داد را بتوان در سال 1280 در انجمن مخفی آزادیخواهان کاشان جستجو کرد. نام کاشان را چه از باب حوزه علمیهاش و چه از باب آیت الله سید ابوالقاسم مصطفوی کاشانی – رئیس مجلس شورای ملی در زمان محمد رضا شاه پهلوی فردی که تا نیمه راه جنبش ملی با دکتر محمد مصدق نخست وزیر دولت ملی بود-در تاریخ میتوان دوباره در تحولات شنید.
اما اصل سخن از همینجاست پس از پیروزی مشروطه استبداد صغیر محمدعلی شاهی با تحریکات روسی ظاهر میشود امری که تأییدات امثال شیخ فضل الله نوری را داشت برخلاف آیات عظام بهبهانی، خراسانی ونائینی که در حمایت از مشروطه خواهان به میدان قیام و قلم و بیان و تبیین آمدند و مفهوم روحانیون مبارز آزادیخواه را در برابر روحانیت درباری عینیت بخشیدند – طیفی که در پی کودتای ننگین 28 مرداد و سقوط دولت ملی و ناکام ماندن طرح جمهوریت شهید دکتر فاطمی، آیت الله روغنی زنجانی و سید محمود طالقانی عهده دارش گردیدند.
القصه با محمدعلی شاه و استبداد صغیر آن اغتشاش و اضمحلال احمد شاهی شروع شد با انواع تجزیه طلبی از شیخ خزعل تا میرزا کوچک و جمهوری کمونیستیاش در گیلان و بیماریهای متعدد اپیدمی و فراگیر ، اعتیاد، تقسیم عملی ایران بین شوروی و بریتانیا، نظم این اغتشاش رابه هر روی چکمههای رضاخانی عهده دار شد با رفع نخبه کشی رضاخانی و آمپول هوای پزشک احمدی اش با سقوط تهران در پی پیوستن عملی رضاشاه به هیتلر فضا اندکی باز شد .
فضای باز نهضت ملی دوران ضعف محمد رضا پهلوی 1320 تا 1332 که چون پرانتزی اشتباه در تاریخ، بریتانیا و ایالات متحده به نفع دیکتاتوری و دست آخر توتالیتاریسم محمدرضاشاه میبندند. و حصر 13 ساله دکتر مصدق و اعدام دکتر فاطمی نقطه پایان آن تاسف بار آن گشایش مبارک است.
انقلاب دوم میشود و این بار چپ روی مجاهد خلق (منافقین) و فدایی خلق و توده، خلق مسلمان و خلق بلوچ، خلق ترکمن و خلق عرب و احزاب دموکرات و کوموله کردستان و انواع چپهای مارکسیستی دیگر از پیکار تا پژاک به مصاف دموکراسی، توسعه، آزادی و حقوق بشر با سلب امنیت در شرایط انقلاب و جنگ میروند تا فضا به اقتضا بسته شود درسپیده دم سوم خرداد 1376 هم سالگردی است از استقلال و ایرانیت هم شروعی میشود برتلاش دوباره بر تحقق تام آزادی و فعلیت قوای جمهوریت و جنبش رأی دهندگان دیروز در دوم خرداد جنبش اصلاحات لقب میگیرد و ارکانی چون جنبش دانشجویان و جنبش زنان نیز به جنبش اصلاحات افزوده میگردند .
قسمت دوم : نوسازی ایران را به رشد رساند| این گروه مانع توسعه ایران شد.
می خواهیم بررسی کنیم که سرانجام نوسازی و توسعه در دوره معاصر به کجا رسید.
به پیدایش مفهوم نوسازی در تاریخ ایران پرداخته شد. اکنون می خواهیم بررسی کنیم که سرانجام نوسازی و توسعه در دوره معاصر به کجا رسید.
خزان آن بهار میآید ومطبوعات و احزاب اصلح طلب ناکام میمانند و نتیجه اینکه انحرافیها از نردبان دموکراسی بالا میروند و به انحراف نردبان بسنده نکرده، اسباب فتنهای میکنند تا نردبان را بشکنند. که به اعتقاد صاحب این قلم چپ پوپولیسم انحرافی فرصتها سوخت در این 14 سال اخیر که در پی ویرانگری و دولت خزان بود و در پیاش شمیم اعتدال میوزد.
اینبار باز چپی دیگر از نوع دیگر اما نه مارکسیست بلکه رویهای دیگراز پوپولیسم انحراف با قبایی ویرانگر و چپه تر از واقعیات امروز با وعدههای عکس اعتدال را با سیاه نمایی تلخ و با افراط محو میکند. واما اکنون و با قسم به ملت ایران صاحب این قلم در محضر تاریخ دویست ساله اخیر آن بگوید راه اشتباه بوده است
ارکان این خطای استراتژیک بزرگ عبارت بودهاند از:
1-نوسازی تجدد محور ظاهرگرا سطحی بجای مدرنیزاسیون تمدن ساز باطن گرا عمیق که قطعاً برگشت پذیر بوده چون پروژه بوده نه پروسه در همان پروژه هم از درون جوشش نشده و از پایین به بالا نبوده از بالا به پایین کوشش و دستور شده منهای اینکه فرد گرا بوده که در جای دیگر هم در بارهاش میگویم اما دو مثال از فرد گرایی میآوریم. مثلاً اگر فروغیای نبود اندک اصلاحات پسا قاجار ناکام میماند و 1320 بازگشت شاهزاده قجری جای رضا شاه پهلوی و تبعیدی بود یا اگر قوام السطنه ای که آذربایجان و کردستان را از حزب دموکراتها با فریفتن سادچیکف نجات دهد محمد رضا شاه پهلوی مثل قاجارها که افغانستان، آسیای میانه و قفقاز، پدرش که آرارات و خودش که بحرین را عروس کردند شمال غرب کشور آذربایجان و کردستان راهمانگونه به شوی ای روسیه شوروی میداد .
2-بطور خوشبینانه و بدون استثنا حداکثر چیزی که رخ داده انجام رشد در تمام دورهها حتی در دورههای پس از مشروطه یا انقلاب اسلامی ولو در دوران تشکیل سازمان برنامه و بودجه بجای توسعه منهای دورههای فطرت و پسرفت و رشد منفی پس رضاخان، مصدق، امینی، هویدا و بختیار هیچیک در پی توسعه نبودهاند و بازرگان، موسوی، هاشمی، خاتمی و روحانی هیچیک در توسعه موفق نشدهاند حساب قاجار چه مشروطه و چه غیر مشروطهاش مشخص است نه رشد میخواست نه توسعه بلکه دربار، ایران فروشی میکرد و شاه هوسرانی میکرد.
چون داستان سفر همزمان امپراتور ژاپن و ناصرالدین شاه و سرسره و سینمای ناصرالدین شاه و دستاورد علمی شاه ژاپن میجی بنابراین مشروطه ناتمام و ناموفق بوده است. نکته مهم چشم انداز و برنامه بلند مدت، برنامه میان مدت و بودجه و استراتژی و تاکتیک (بودجه انعطافی یک دوازدهم) در همه عرصهها هیچگاه نبوده، اگر بوده امکان پذیر و عملیاتی نبوده، اگر عملیاتی بوده تحقق آن تعقیب نشده پس عینیت نیافته است. مضاف براینکه فرهنگ کار جمعی نداشتهایم و بجای حزب محور، شرکت محور، صنف محور و… فرد محور و به جای عقل محور سنت و کاریزما محور بودهایم.
3-عدم توجه شش برنامه توسعه پیش از انقلاب 57 و شش برنامه توسعه پس از انقلاب به مفهوم کامل توسعه متوازن، همه جانبه، پایدار، دموکراتیک، هم راستا فرهنگ و جامعه شناسی و همگام بامحیط زیست، اقتصاد، حقوق وروابط بین الملل
4-عدم وجود بخش خصوصی در تاریخ ایران پیش و پس از اسلام و عدم سنت احترام به مالکیت بخش خصوصی که فرهنگ سرمایه گذاری و امنیت سرمایه گذاری را بصورت بنیادین از دوران تیول داری اشکانی و اعدام حسنک وزیر و تصاحب اموالش فی المجالس با یک حبه نبات، تا بنیادپهلوی سازی و انقلاب سفید و قس علی هذا متزلزل نموده است.
مبنای مصادره اموال جزئی از فرهنگ اقتصادی ایرانیان شده در حالی که دوک، کنت، لرد و سر در اروپا در شرایط اپوزیسیون بودن هم ضبط و مصادره اموال نمیشدند و بحران آب و شیوه تولید آسیایی امر دیگری را در این نقطه رقم زده تاجایی که در دفاع از مالکیت آیت الله طالقانی کتاب مینویسد. اما هنوز در جامعه ایرانی ثروت مذموم است و ثروتمند متهم و نوعی اثر برمبنای تاخت و تا هم گرفتهایم و آن مبنای غارتی و غنیمتی بودن اقتصاد است که حتی در اشعار شاعران و عرفا هم نمود دارد حتی در توصیف عشق و معشوق و از قضا در غزلهای حافظ.
5-دولت رانتیر نفتی و نیز استعداد بالقوه و ظرفیت و امکان ایجاد رانتهای بعدی در ایران با توجه به ساختار اقتصاد و قدرت و تنوع و پراکندگی انواع منابع خام که شکل گیری بخش خصوصی و به طبع آن دولت حداقل و پاسخگو و جامعه مدنی و صدالبته احزاب، اصناف، سندیکاها و مطبوعات فربهتر را غیرممکن نموده و هرچه اینها دوراز ذهن عکس اش را بدیهی، نیرومند و ملموس
6-طمع و مطامع ایدئولوژیک سایرملل یا چشم دوزی به منابع و ثروتهای خداداد یا موقعیت ژئو پولتیک یا دیگر مواهب استراتژیک ملت و میهنمان ایران که مانع توسعه ما برخلاف میل و صلاحمان گردیدند.
7-فرهنگ کار منفعل و نگاه به اقتصاد غیر مشارکت جو، فرهنگ خاص سیاسی اجتماعی اقتصادی، سیاستها و سیر تاریخی تطور آنها، اخلاق به همه ابعادش از جمله فلسفه اخلاق و اخلاق حرفهای در میان مردم ایران که به مانند مردم ژاپن، چین، آلمان، مالزی، کره جنوبی، فرانسه، نیوزیلند، بریتانیا، استرالیا، آفریقای جنوبی، کانادا، ایالات متحده آمریکا، جمهوری فدراتیو روسیه و امثالهم مستعد توسعه نیست.
قسمت سوم :ایران چگونه می تواند با نوسازی از بن بست جهان سوم خارج شود؟.
شاید درست و زیبا باشد با وام گرفتن عبارت ((عقلانیت و آینده توسعه در ایران)) که در عین اینکه نام کتابی از دکتر محمود سریع القلم دانشمند ایرانی و استاد علوم سیاسی است. بربعد انسانی و در عین حال عقلایی، علمی و منطقی توسعه تاکید کنیم و همچنین نقبی بر سه نوع مشروعیت بزنیم مشروعیتهای سنتی، کاریزماتیک و عقلانی.
در باب مشروعیتهای نگارنده این سطور معتقد است به جای واژه مشروعیت عقلانی این عبارت را بگوییم: مشروعیت توسعه محور و دموکراتیک را جهت شفافیت، در واقع توسعه پایدار امری که ما تا اکنون به آن دست نیافته و تنها در مقاطعی رشد و در مقاطعی بیشتر و عمیقتر افول داشتهایم .
قبض و بسطی که در سیاست شده چرخه انقلاب استبداد، البته در یکصد سال اخیر دردولت محمد خاتمی نزدیک به 10 درصد رشد یعنی بیشترین رشد اقتصادی تاریخ معاصر ایران را داشتهایم ولی توسعه مفهوم دیگری است که واجد تعریف جامع ذیل است: توسعه امری است عمیق، همه جانبه به مفهوم در بر داشتن همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، صنعتی، کشاورزی، بازرگانی، اجتماعی، فرهنگی، علمی، آموزشی، حقوقی، دیپلوماتیک و نظامی. پایدار به مفهوم دارای ثبات، عمیق به معنای دارای ریشه و ژرفنا، همسو با محیط زیست و حقوق بین الملل از جمله حقوق بین الملل توسعه و متوازن به معنایی همراهی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با حقوق سیاسی و حقوق بشر چون دموکراسی، آزادیهای فردی و سایر حقوق اساسی میباشد.
به امید که جهان سوم، خاورمیانه و ایران عزیز امروز ایرانی که روزگاری تمدنی کهن در کنار چین، روم یونان، بابل مصر، فنیقیه، لیدیه، آشور، عیلام، بابل، بیزانس بوده به جایگاه اصلی خود برگشته و سهم حقیقیاش در تحولات جهانی با شاخص جمعیت، وسعت، مواد خام، کانی ها، پتروشیمی، فلزات و معادن، موقعیت، نیروی متخصص، سمپاتی و لابی در جهان و… یافته و در عرصههای قدرت نرم و سخت در حوزههای علمی و تکنولوژیک، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، صنعتی، کشاورزی، دامپروری، گردشگری، بهداشت و درمان، نظام تأمین و رفاه اجتماعی، نظامی، امنیتی و دفاعی تاریخی توسعه مند بدرخشد ایرانیان باید با کاهش بیکاری چون مالزی و سنگاپور و کاهش فاصله طبقاتی چون ملل اسکاندیناوی و کاهش آسیب پذیری در جنگهای موج سومی امروز فردایی در خور نام ایران با استقلال، آزادی، جمهوریت، ایرانیت، تحقق مردم سالاری، تأمین حقوق شهروندی، امنیت پایدار و توسعه متوازن، عدالت اجتماعی و اصل موازنه منفی دکتر مصدق در رویکرد استقلال طلبانه نه شرقی نه غربی برای امروز فردای. خویش، فرزندانشان و میهن اهوراییشان بسازند.
سرآغاز تحول خواهی شناخت از وضع موجود جهت ترسیم وضع مطلوب و نقشه راه معقول است شرط اول بدیهی آن شناخت موقعیت و قدرت واقعی در جهان رابطه با نظام و سازمانها وپیمانهای بین الملل خصوصاً احیای برجام و نیز پذیرش شفافیت اقتصادی مانند fatf و سایر الزامات جهانی شدن از کنوانسیون تا اصول کلی حقوقی، قواعد آمره و عرف جامعه بین المللی است .
هرنوع قانون مندی جهانی دیگر و صد البته تنقیح و اصلاح معقول تمام قوانین داخلی جهت بروز رسانی کوچک کردن اقتصاد دولتی، تسهیل حقوق مردم و نیز ایجاد فرهنگ قانون گرایی در مردم و مبارزه با بروکراسی و موازی کاری زائد. زیرا این تدابیرمارا به اقتصاد بین الملل و جامعه جهانی و قافله توسعه و جهانی شدن وصل و حقوق اقتصادی اجتماعی فرهنگی و در راس آن حق توسعه مارا که طعمه عدم تدبیر در باب تحریمها شده از حالت رکود تورمی و انزوا خارج میکند و مانع ونزوئلایی شدن تورم میشود.
صد البته لازم است در چنین اصلاحات ساختاری همه جانبه ای که به توسعه بیانجامد تصویر درست جامعه ایرانی را شاید در صادق ترین مکتوب در این رابطه که با رعایت قانون شفافیت و صراحت نقش ما را در آیینه نشان داده کتاب ساده و روان در عین حال علمی و دقیق جامعه شناسی خودمانی به قلم حسن نراقی است.
شناخت جامعه ما و اینکه ما چگونه ما شدیم از پس تاریخ ده هزارساله مان و تاریخ معاصر از جنبش های اجتماعی زنان، دانشجویان، کارگران، معلمان، هنرمندان، بازنشستگان، ضعفهای گفتمانی، عدم تببین روشهای مطالبه گری خشونت پرهیز و کارزارهای مدرن خصوصا در دنیای مجازی، شبکه سازی اجتماعی ساختارمند، برنامه محور، اثباتی، خشونت پرهیز و غیر وابسته به فرد خاص و ابتنا بر تفکر وتشکل و دموکراسی جمعی و خرد نقاد همچنین لازم است فهم مسائل سیاسی اقتصادی کشورمان ناشی از حضور در کشورهای جهان سوم را در دستور کار قرارداده خصوصا تاثیر غیر متعهد بودن وتاثیر مسائل سیاسی اقتصادی نفت بر سیاست داخلی و خارجی و اقتصاد و امنیت ملی مان را بشناسیم و عمیقا درک کنیم.
کتاب جامعه شناسی خودمانی حسن نراقی که در سطور بالا به آن اشاره رفت برنقش عوامل فوق الاشاره در گذشته، حال و آینده ایران و نیز روانشناسی اجتماعی سیاسی، و جامعه شناسی فرهنگی اجتماعی اقتصادی سیاسی پرداخته است. همچنین برای خواننده بطوری ملموس و محسوس تبیین و تشریح نموده است و پرده از اشتباهاتمان برداشته است .
اشتباهاتی که تنها ریشه دردولتها ندارند که صد البته دولتها نیز مقصرند اما راه گشایی عادلانه به مساله یابی منصفانه تنها ممکن است و تمام ایرانیان در سرنوشت توسعه خود در کامیابی و ناکامی اش به مساوات مسئولند. به امید مطالعه و آموزش برای توسعه و تحقق توسعه ای حقوق محور و بر مبنای آموزش، پژوهش وپرورش بهتر خصوصا دهه 60 ای ها، هفتادی ها، هشتادی ها و نودی هاو گسترش سواد و آگاهی آینده سازان این سرزمین که همانا بالاترین و جدیدترین سواد به تعریف و تعبیر یونسکو سواد تغییر است.
یکی از بسترهای خوب آن استفاده از رسانه و فضای مجازی البته توام با سواد تمییز رسانه ای خوب در فضای مجازی حاصل عصر اینترنت و ارتباطات و اطلاعات است. رسانه و خصوصا رسانه های مجازی به عنوان کاتالیزور توسعه و دموکراسی و نگهبان شفافیت، آزادی و حقوق بشر و زیرساختی برای مطالبه گری و شبکه سازی عمل مینمایند به امید پرورش نسلهای داناتر و تواناتر از فرزندان ایران در آینده ای روشن برای سزمین اهورایی مان برمبنای علم و عمل و آگاهی و آزادی. به امید آن روز



- نویسنده : غلامرضاجعفری
- منبع خبر : اختصاصی ایرانیان فردا
Friday, 24 March , 2023